در ربع قرن اخیر و پس از اعلام استقلال جمهوری آذربایجان روابط جمهوری اسلامی ایران و این کشور با فراز و فرودهایی همراه بوده است. همواره پتانسیل های فراوانی برای همکاری اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دو طرف وجود داشته که بنا به محدودیت در امکانات و شرایط خاص، امکان بالفعل کردن همه آن ها وجود نداشته است.
در دوره حکومت جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سال 1920-1918که مصادف بود با وضعیت انقلابی در روسیه و زوال حکومت قاجاریه در ایران، روابط ایران و جمهوری دموکراتیک آذربایجان استوار و باثبات نبود. در دوره شوروی بالطبع، روابط با آذربایجان در چارچوب توافقات و روابط با مسکو تنظیم میشد. پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان گرچه روابط رسمی از دی ماه 1370آغاز شد و ایران به فاصله پنج ماهه استقلال این کشور را به رسمیت شناخت اما تا کودتای خرداد 1372(ژوئن 1993) در اثر تبلیغات ضد ایرانی رهبر جبهه خلق و رئیسجمهور وقت جمهوری آذربایجان «ابوالفضل ائلچی بیگ» روابط دو کشور در سطح مطلوبی نبود. در دوران حیدر علیاف ایران کمک بسیاری به جمهوری آذربایجان جهت ورود به سازمان همکاری اقتصادی(اکو) و سازمان همکاری اسلامی نمود. سفرهای رسمی رؤسای جمهور وقت دو طرف به پایتختهای یکدیگر که در سال 1373منجر به امضای 90سند در زمینههای گوناگون و خصوصاً اعلامیه گروههای دوستی میان دولتها و مجالس دو طرف گردید نشان از بهبود روابط طرفین داشت. در پی سیاست غربگرایانه جمهوری آذربایجان برای مدتی روابط در سطح مذکور متوقف ماند اما در سال 1378اسناد همکاری از 90به 110سند مبادله شده رسید و در اواخر دوران ریاست جمهوری حیدر علیاف، روابط گرمتر از پیش شد. که در این خصوص رئیسجمهور وقت جمهوری آذربایجان حیدر علیاف اظهار داشت که: «کشور ما با هیچ کشور دیگری بهقدر ایران تا به این حد وابستگی تاریخی ندارد، بر اساس سیاست دولت ما؛ دوستی و برادری با ایران دائمی است و ما آن را توسعه خواهیم داد». البته مسئله رژیم حقوقی دریای خزر از نقاطی بود که در سال 1380برجسته شد. به طور کلی فضای توأم با بیم و امید در روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان در دوران ریاست جمهوری الهام علیاف فرزند رئیسجمهور فقید حیدر علیاف، تا به امروز تداوم یافته است و در سفر اخیر رئیسجمهور روحانی به باکو 6 سند همکاری میان دو کشور مبادله شد.
جمهوری آذربایجان با دارا بودن ویژگیهایی از قبیل تجانس قومی و فرهنگی با شمال غرب ایران به عنوان همسایهای مهم شناخته میشود. داشتن دین و مذهب مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان ظرفیت فراوانی را برای نزدیکی روابط دو کشور ایجاد میکند. اشتراکات تاریخی و فرهنگی فراوان همچون وجود شعرای مختلف مانند؛ نظامی گنجوی، خاقانی شیروانی و اندیشمندانی چون لنکرانی و نخجوانی و همچنین وجود رسومات و آئینهای مشترک بیانگر میراث مشترک و پیوند دیرینه دو ملت است. گرچه برخی این اشتراکات فرهنگی گاهی موجب بروز اختلافاتی میگردد؛ همانند آنچه در ثبت جهانی بازی چوگان، موسیقی عاشیقی، ساخت و نواختن آذربایجانی تار، آئین باستانی یلدا و جنگل هیرکانی موجب اختلافنظر است.
علاوه بر جنبههای فرهنگی، دینی و تاریخی به لحاظ اقتصادی هم ظرفیتهای مناسبی برای همکاری وجود دارد. در روابط ایران و جمهوری آذربایجان از بدو استقلال تا به امروز ، همواره جنبههای اقتصادی دارای اهمیت ویژهای بوده است. تابهحال چندین موافقتنامه و تفاهمنامه برای تسهیل تجارت مابین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان منعقدشدهاند که ازجمله میتوان به موافقتنامه بازرگانی، موافقتنامه تشویق و حمایت متقابل از سرمایهگذاری، موافقتنامه اجتناب از اخذ مالیات مضاعف، موافقتنامه تجاری دریایی، موافقتنامه گمرکی، موافقتنامه حملونقل زمینی، موافقتنامه حملونقل هوایی و موافقتنامه کنسولی اشاره کرد.
کشور آذربایجان هنوز قدمی جدی درراه خودکفایی در صنایع پایهاش برنداشته است و در حقیقت یک کشور مصرفکننده به حساب میآید. بررسی آمار و ارقام مبادلاتی تجاری طی 14سال گذشته (1380تا1394) با جمهوری آذربایجان در چهار مبادی مرزی شامل؛ آستارا، بیله سوار، جلفا و صنم بلاغی پلدشت (هممرز با جمهوری خودمختار نخجوان) نشان میدهد که تراز تجاری به نفع ایران بوده و این امر ناشی از حجم و ارزش بالاتر صادرات ایران به جمهوری آذربایجان است. در سهماهه آخر سال 1394 حجم مبادلات به میزان 53 درصد افزایش داشته است. در حال حاضر رقم رسمی حجم مبادلات طرفین غیر از مبادلات نفتی 500 میلیون دلار است. حجم کل مبادلات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان در مقایسه با کل مبادلات رقبای ایران در این حوزه از قبیل کشورهای ترکیه و روسیه اندک به نظر میآید، اما در بین کشورهای مستقل مشترکالمنافع (CIS) همواره جمهوری آذربایجان بزرگترین واردکننده اقلام جاری از ایران بوده است و این در حالی است که تراز تجاری مبادلات اکثراً مثبت و به نفع ایران است در حقیقت، این امر به اهمیت ویژه بازار جمهوری آذربایجان در مسیر ارتباطی ایران با بازارهای اقتصادی CIS حکایت دارد. به بیانی دیگر، جمهوری آذربایجان به عنوان پل ارتباطی بین ایران و بازارهای اقتصادی CIS برحسب پتانسیل اقتصادی خود و حجم مناسبات تجاری با ایران، از قابلیت هدایت بخش عمده مبادلات تجاری ایران با بازارهای اقتصادی کشورهای مستقل مشترکالمنافع را از مجرای قفقاز برخوردار است و این امر علاوه بر تعمیق مبادلات تجاری بین دو کشور، میتواند موجب شکلگیری مناسبات راهبردی بین طرفین باشد .در مجموع با توجه به پایین بودن هزینه تولید در ایران به دلیل انرژی، نیروی کار و مواد اولیه ارزان، صادرات محصولات کشاورزی بهویژه از استانهای مرزی با توجه به تعدد و کیفیت این محصولات و سایر تسهیلاتی که دولت ارائه میکند از مزیتهای زیادی برای صادرات به جمهوری آذربایجان برخوردار است.
براساس اعلام وابسته بازرگانی سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو؛ بررسی کشورهای اصلی تأمینکننده کالاهای مهم وارداتی جمهوری آذربایجان )بیست فصل اول) نشان میدهد که ایران باوجود توانمندی صادرات کالاهای موردبررسی، تنها جزو تأمینکنندگان اصلی کالاهای ذیل فصل 25 کتاب تعرفه (گچ، آهک، سیمان و گوگرد)، فصل 26 کتاب تعرفه (سنگ فلز، جوش و خاکستر)، فصل 48 کتاب تعرفه (کاغذ و مقوا) و فصل 70 کتاب تعرفه (شیشه و مصنوعات شیشهای) از کالاهای مهم وارداتی جمهوری آذربایجان است. بررسی توانمندیهای ایران در تأمین کالاهای مهم وارداتی جمهوری آذربایجان، نشان میدهد که شرکتهای ایرانی از ظرفیت گستردهای در تأمین نیازهای بازار این کشور برخوردار هستند.
شرکتهای ایرانی تولیدکنندهی کالاهای ذیل فصل 84 کتاب تعرفه (دیگهای بخار و آبگرم)، از توانمندی صادراتی گستردهای برخوردارند. از اینرو با برنامهریزی برای حضور بلندمدت در بازار جمهوری آذربایجان، سهم صادرات ایران به این کشور در این گروه کالایی، تا اندازهی زیادی میتواند افزایش یابد. ایران در گروه کالایی 87 (وسایل نقلیه و خودرو) نیز از پتانسیل و ظرفیت بالایی برخوردار است و میتواند سهم بازار خود در این گروه کالایی را با صادرات خودروهای تولید داخل، تا حدود زیادی افزایش دهد.
بررسی مزیتهای ایران در صادرات کالاهای ذیل فصول 39 (مواد پلاستیکی)، 73 (مصنوعات از چدن، آهن و فولاد)، 72 (چدن، آهن و فولاد)، 10 (غلات) و 30 (محصولات دارویی) حاکی از ظرفیتهای گستردهی ایران، برای توسعهی صادرات به بازار این کشور است. بررسی برتریهای صادراتی ایران در بیست فصل اول وارداتی جمهوری آذربایجان نشان میدهد که شرکتهای ایرانی، توانایی تأمین بخش بزرگی از کالاهای ذیل 11 فصل شامل فصول 10، 25، 26، 30، 39، 48، 70، 72، 73، 84 و 87 را دارند.
جهت درک صحیح از روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان در مقابل ظرفیتهای موجود برای همکاری، عطف توجه به موانع موجود در توسعه این روابط و آسیبهای آن ضروری است.
1-رژیم حقوقی دریای خزر: مسئله تقسیم دریای خزر و تعیین رژیم حقوقی آن عنصری تأثیرگذار در تعیین مناسبات دو کشور است. دریای خزر افزون بر موقعیت حساس راهبردی و ارتباطی بین کشورهای ساحلی و همچنین زیستمحیطی به عنوان بزرگترین دریاچه کره زمین که بیش از 1200 کیلومتر طول و 320 کیلومتر پهنه میانگین دارد، بر پایه پژوهشهای انجام شده حدود 50 میلیارد بشکه نفت و 257تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی دارد. از آنجا که ایران در دوران قاجار مناطقی را در شمال کشور از دست داده است این موضوع در افکار عمومی و به لحاظ تأمین منافع ملی از حساسیت خاصی برخوردار بوده همچنین به لحاظ استراتژیک مسئلهای حائز اهمیت است. بااینحال در خصوص رژیم حقوقی دریای خزر دیدگاه ایران با دیگر دولتهای ساحلی ناهمساز است.
2-بحران قرهباغ: یکی از تشفی ناپذیرترین و پایدارترین مناقشات شوروی سابق، بحران قرهباغ است. از ابتدای اعلام استقلال جمهوری آذربایجان که توأم با افزایش تنشها در قرهباغ و نهایتاً جنگ بود تا به امروز همواره یکی از تأثیرگذارترین مؤلفهها بر روابط جمهوری آذربایجان با دیگر کشورها بوده است. علیرغم اقدامات میانجی گرانه و تلاش برای حل مسالمتآمیز مناقشه در همان ابتدا و حتی اعلام آمادگی برای کمک به جمهوری آذربایجان و عملی ساختن این کمکها ( طبق مصاحبه ائلچی بیگ رئیسجمهور وقت آذربایجان و همچنین سرلشکر محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران) و همینطور علیرغم تأکیدهای مکرر عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری، بر ظلم نمودن دولت ارمنستان و همچنین موضع رسمی راهحل سیاسی مناقشه مذکور از سوی ایران بعد از درگیریهای اخیر؛ همچنان انگارهها و گمانههای دوران حکومت رهبر جبهه خلق «ابوالفضل ائلچی بیگ» پایدار بوده و از سوی مقامات جمهوری آذربایجان اتهام حمایت از ارمنستان به جمهوری اسلامی ایران زده میشود که موجب افزایش بیاعتمادی و تیرگی روابط میگردد.
3-نفوذ رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان:حضور اسرائیل در مناطق خلأ قدرت در آسیای مرکزی و قفقاز وضعیت پیچیدهای را به لحاظ امنیتی ایجاد کرده است. در سال 1370انجمن دوستی آذربایجان-اسرائیل تأسیس شد. با سفر معاون نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی به باکو در سال 1371 مقاوله نامه افتتاح سفارت در باکو و قرارداد دایر کردن خط هوایی باکو-تل آویو منعقد شد. پس از آن علاوه بر تعمیق همکاریهای نظامی و اطلاعاتی در حوزههای فرهنگی هم روابط عمیقی بین دو طرف شکل گرفت. به طور مثال در راستای عملی کردن شعار «سال چندفرهنگ گرایی» در سال جاری مرکز بینالمللی چند فرهنگ گرایی باکو در تلآویو راهاندازی گردید. بهزعم ائلچی بیگ رابطه با رژیم صهیونیستی به نفع وی در درگیری با ارمنیها و درگیریهای داخلی خواهد بود. پس از او حیدر علیاف هم در راستای سیاستهای غرب گرایانه و گسترش ناتو به شرق، رابطه با رژیم صهیونیستی را از مقدمات حمایت غرب میدانست. جانشین حیدر علیاف هم رویه پدر را ادامه داده و سطح روابط را توسعه داده است. حضور فعال رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان، هزینههای امنیتی ایران را افزایش داده و ایران را از دستیابی به یک رژیم امنیت دستهجمعی با حضور کنشگران منطقهای با مشکل مواجه میسازد. این عامل یکی دیگر از مهمترین عوامل تنشزای بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است.
4- حمایت از جریانات قومگرا و سرکوب اسلامگراها توسط آذربایجان: یکی از عوامل چالش زا در روابط ایران و جمهوری آذربایجان تحرکات برخی عناصر و عوامل جداییطلب در داخل این کشور است. البته این تحرکات پس از به قدرت رسیدن حیدر علیاف و الهام علیاف کاهش یافته است. اما به طور کلی وجود چنین تحرکاتی در داخل جمهوری آذربایجان موجب نارضایتی و ناخرسندی طرف ایرانی است که گاهی منجر به احضار سفیر باکو در تهران و ابلاغ اعتراض به او میگردد. برگزاری کنگرهها و نشستهای مختلفی که در خلال آنها در خصوص آذریهای داخل ایران هم اظهارات غیرمسئولانهای از طرف دولتمردان این همسایه شمالی ایران مطرح میشود تشدیدکننده اختلافات طرفین است. همچنین بر اساس گفتمان چند فرهنگ گرایی در این کشور و ترویج قرائتهای سکولار و جدید از دین و تهدید انگاری تقویت رویکرد اسلامی-شیعی در این کشور محدودیتها و سرکوبهایی همانند وقایع نارداران و مجازات اعضای جنبش اتحاد مسلمانان رخ داده است که به جهت تضاد با گفتمان بنیادین نظام جمهوری اسلامی، بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان تأثیر منفی میگذارد.
قفقاز به دلیل موقعیت و ویژگیهای خاص خود همواره به عنوان منطقهای مهم و استراتژیک تلقی شده است. پس از فروپاشی و ظهور سه کشور مستقل در قفقاز بر اهمیت این منطقه افزوده شد. این منطقه به دلیل عقبه فرهنگی و تمدنی و عمق استراتژیک ایران بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر روابط ایران و جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از کشورهای منطقه قفقاز جنوبی در سطح بهتری نسبت به 8سال اخیر قرار دارد. بهطوری که در سهساله اخیر دستکم شش دیدار دو جانبه میان روئسای جمهور دو دولت انجام پذیرفته است. همچنین سفرهای متعدد وزرای طرفین برای گسترش سطح روابط انجام گرفته است که از ثمرات آن میتوان به قراردادهای مشارکت برای تأسیس کارخانه خودروسازی، تولید دارو و قراردادهای حوزههای نفت، گاز، برق و راهآهن اشاره کرد. بااینحال همچنان ظرفیتهای مغفول فراوانی در روابط دو کشور وجود دارد که میتواند موردتوجه قرارگرفته و منجر به تأمین منافع ملی ایران گردد.
بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، بهبود روابط با همسایگان به عنوان یکی از اهداف مهم دستگاه دیپلماسی در دستور کار قرار گرفت و تلاش بر این بود از شتابزدگی در اعلام مواضع و رفتار در خصوص همسایگان جلوگیری شود تا حد قابلتوجهی هم این رویکرد موفق بوده و در نتیجه ایران به مرکز توجه کشورهای مختلف خصوصاً همسایگان بدل شده است. از آنجا که کارگزاران و دیپلماتها، نقشی ویژه در دیپلماسی و روابط کشورها دارند، بلاشک انتخاب دقیق سفرا میتواند منافع زیادی را برای کشور فرستنده در پی داشته باشد. در این راستا انتصاب سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در باکو میتواند نشان از اراده طرف ایرانی برای گسترش روابط باشد. با توجه به اهمیت زبان در دیپلماسی و ایفای نقش دیپلماتها و اهمیت تکلم به زبان کشور مقصد و همچنین حساسیتهای قومی در خصوص آذربایجان؛ آذری بودن سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در باکو میتواند منجر به برخی حساسیتزداییهای قومی در روابط دو کشور شده و همچنین منجر به مفاهمه و درک متقابل بیشتر گردد. با عطف توجه به سوابق 12ساله دکتر جواد جهانگیرزاده در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، با توجه به جنبههای امنیتی روابط دو کشور شناخت سفیر جدید از مسائل سیاست خارجی و مسائل امنیتی به نفع بهبود روابط خواهد بود. با توجه به تجربه سفر هیئت پارلمانی ایران در سال 1392به سرپرستی جواد جهانگیرزاده و نقش مهم آن در تنشزدایی روابط طرفین میتوان به تأثیر مثبت سفیر جدید بر روابط امیدوار بود. همچنین با توجه به سابقه دکتر جهانگیرزاده در خصوص عضویت در کمیته روابط اتحادیه بین المجالس جهانی با سازمان ملل به نمایندگی از قاره آسیا و اقیانوسیه، ریاست گروه روابط پارلمانی جمهوری اسلامی ایران و هند، نایب رئیسی کمیته پارلمانی جمهوری اسلامی ایران و پارلمان اتحادیه اروپا، به نظر میرسد تجربه دیپلماتیک کافی، برای انجام مأموریت سفارت در باکو را داشته باشد. برآورد میشود تجربه 12 سال نمایندگی و همچنین تجربه قائممقامی مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان مرکزی استراتژیک به کمک سفیر جدید بیاید و از این تجارب جهت تسهیل امور حوزه مأموریت جدید بهره ببرد. همچنین با توجه به ظرفیتهای موجود در استانهای هممرز با جمهوری آذربایجان شامل؛ آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل و شناخت دقیق سفیر جدید از ظرفیتهای محلی این استانها بهواسطه تجربه سالها نمایندگی و ریاست مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی؛ میتوان به رشد اقتصادی در این استانها و توسعه روابط اقتصادی طرفین امیدوار بود. با توجه به دانشگاهی بودن سفیر جدید انتظار میرود تعاملات با مراکز دانشگاهی جمهوری آذربایجان توسعهیافته و اتاقهای غیرفعال ایران در آکادمی ملی علوم آذربایجان، دانشگاه سومقایت، دانشگاه معلمین، دانشگاه پداگوژی و دانشگاه معماری فعال گردیده و روابط فرهنگی طرفین توسعه یابد.
با عنایت به مباحث مطروحه در خصوص وضعیت گذشته و فعلی روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان؛ میتوان پیشبینی کرد که روابط دو طرف گسترش و تعمیق یابد. انتظار میرود با پیگیریهای سفیر جدید شاهد حذف روادید از طرف آذربایجان و تسهیل مسافرت ایرانیان به این کشور و همچنین کاهش محدودیتها بر فعالیت رسانههای ایرانی در جمهوری آذربایجان باشیم. با توجه به دیپلماسی اقتصادی دولت و پیروی از مشی کلی اقتصاد مقاومتی فرصتهای اقتصادی فراوانی پیش روی کشور ما در جمهوری آذربایجان است که با برنامهریزی و اقدام میتوان از آنها بهره برد. سفر رئیسجمهور روحانی به باکو برای شرکت در نشست سهجانبه رؤسای جمهور ایران، آذربایجان و روسیه و همچنین گفتگوی دوجانبه با الهام علیاف نشانگر بهبودی روابط طرفین بود. اجلاس سهجانبه رؤسای جمهور ایران، آذربایجان و روسیه در آینده به میزبانی ایران میتواند به گرمتر شدن روابط ایران و آذربایجان منجر شود. با این حال بلاشک عمده موانع و عوامل چالش زای روابط دو کشور همچنان پابرجا میمانند و نیازمند بازاندیشی جمهوری آذربایجان در انتخاب شرکا و رفتارهای سیاسیاش است.
منبع: شمس