نه تنها قوانین و وظایف که واژه‌ها هم از فراموشکاری مسئولان در امان نیستند؛
سراسر محله پر است از معتادانی که همه جا پخش اند؛ پیاده روها، کنج دیوارها، کنار جوی آب و...؛ جمعیتی که از استعمال مخدرهای مختلف مقابل چشم کسبه، اهالی محل و رهگذران نیز ابایی ندارند و آنقدر در اعتیاد غرق هستند که در زمانی که دود نمی‌کنند نیز ابزار استعمال مخدر را در دست دارند.
کد خبر: ۳۱۵۵۱۵
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۱ 22 October 2016
خیابان را که یک بار بالا و پایین کنید، از همه قشر معتاد خواهید دید؛ پیر، جوان، خوشتیپ، ژنده پوش، مرد، زن و...؛ جامعه ای کامل از افرادی که چه قانون شکن خطابشان کنیم، چه بیمار و چه متجاهر، دیده نمی‌شوند و کسی کاری به کارشان ندارد.

به گزارش «تابناک»، این جملات که خواندید، نه در توصیف جایی در ینگه دنیا یا شاخ آفریقا، که در تشریح وضعیت یکی از قدیمی ترین محلات تهران نوشته شده اند؛ محله ای که نام از ایران باستان گرفته، ولی  آنچنان اوضاع و احوالش مدرن و امروزی است که جان دادن در خیابان هایش نیز به چشم کسی نمی‌آید؛ درست مثل فیلم های سیاهی که داستان برخی شهر هرت ها را روایت می‌کند!

صحبت درباره محله «شوش» است؛ محله ای در جنوب پایتخت بزرگ کشورمان که روزهای پایان هر هفته میزبان شمار زیادی از هموطنانمان است که از راه های دور و نزدیک خود را به آنجا رسانده اند تا در بازار ظروف کریستال و لوازم آشپزخانه آن قدم زده و اجناس مورد نیاز خود را با نرخی مناسب تأمین کنند و در طول هفته، بازارهای دیگر آن میزبان خریداران لوازم یدکی خودرو و قطعات دست دوم است؛ بازاری شلوغ که در کنار آن، واقع شدن محله در مسیر رفت و آمد برخی محلات، بر شدت ترافیک خیابان هایش می‌افزاید، ولی این همه جریان زندگی نیز نتوانسته مانع از شکل گیری پاتوق معتادان در این محله شود.

سراسر محله پر است از معتادانی که همه جا پخش اند؛ پیاده روها، کنج دیوارها، کنار جوی آب و...؛ جمعیتی که از استعمال مخدرهای گوناگون جلوی چشم کسبه، اهالی محل و رهگذران نیز ابایی ندارند و آنقدر در اعتیاد غرق هستند که در زمانی که نمی‌کشند نیز ابزار استعمال مخدر را در دست دارند.
 اوضاع به قدری وخیم است که می‌توان بی اطلاع از مواد مخدر، انواع آن و نحوه استعمالشان قدم زدن در این محله را شروع کرد و به ساعت نکشیده، با کوله باری از اطلاعات در این خصوص، محله را ترک کرد. با انبوهی از خاطرات سیاه و رنج آور که بعید است از ذهن بینندگانِ تازه وارد به سادگی زدوده شود، چون نه طبیعی هستند و نه انسانی.

تصویر معتادانِ کارتن خوابی که مدتی است برخی پاتوق هایشان در محله هرندی یا همان دروازه غار نابود شده و بر شمارشان در شوش افزوده تا این پرسش پیش آید که آیا این موضوع قانونی و قابل قبول است؟ آیا حضور این همه معتاد که از استعمال مخدر مقابل چشم هیچ کسی ابایی ندارند و تمامی نیازهای اولیه و بدوی زندگی شان را در خیابان تأمین می‌کنند، با هیچ بند و ماده قانونی در تعارض نیست و شهروندان ساکن این محله و رهگذران حق شکایت در این خصوص را ندارند؟

عابرانی که قصد دارند از عرض خیابان عبور کرده و در پل هوایی با معتاد مواد فروشی مواجه می‌شوند که در حال بسته بندی و اصطلاحا «پک کردن» شیشه است، چطور؟ آیا حق ندارند نگران تأمین جانی خود باشند و انتظار داشته باشند مأموران انتظامی به این وضع پایان دهند؟ پس چگونه است که هیچ اتفاقی نمی‌افتد؟

مگر نه اینکه نیروی انتظامی موظف است به این مسائل ورود کرده و همان گونه که سخنگوی ناجا گفت، نسبت به جمع آوری معتادان متجاهر اقدام کند؟ مثل همان ایامی که تازه این لغت «متجاهر» را به کار می بردند، گوش شهروندان را به آن آشنا می کردند و با دستگیری معتادانِ بی خانمان و کارتن خواب، آن را این گونه معنا می‌کردند که طرحی در راستای گردآوری معتادان و اعزام ایشان به مراکز ترک اعتیاد و نگهداری است. نکند این لغت هم مانند مجموعه قوانینی که در این باره وجود دارند و سال هاست فراموش شده‌اند، به این بلای مسئولان دچار شده و از یاد رفته؟!
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار