کد خبر: ۳۳۱۳۳۶
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۰ 19 November 2016

تاملی در زیارت اربعین

زیارت در مفهوم شیعی ، عبادتی هدفمند و تعالی بخش است که با گره زدن جان به نسیم روحبخش کوی فرحزای بندگان مقرب و برگزیده خداوند صورت می پذیرد و زائر با تشرّف به مزار آن عبد صالح یا زمزمۀ زیارت نامه به تهذیب ، تحوّل و تغییر رویّه در راستای تبدیل وضعیت موجود به مطلوب و مطلوب تر دست می یابد و این به واسطه توجه و ارتباط با نفس قدسی و تحول آفرینی صورت می پذیرد که فیوضات ربّانی به واسطۀ او جاری است ، زائر با زیارت از نزدیک یا دور به نوعی سبکباری و سبکبالی نائل می شود و از پوسته غفلت بیرون می آید و بعضاً با عنایت و نظر کیمیا اثر صاحب مزار یک شبه ره صد ساله می رود که آن ذوات مقدسه به اذن حق ، یک شبه ، ره صد ساله می برند . ابن سینا می گوید : در هنگام زیارت ، اذهان صفای بیشتر پیدا می کنند و خاطره ها با تمرکز شدیدتری جلوه می کنند و باعث نزدیکی به خداوند می شوند . ( کامل الزیارات ، باب 32 ، ص 115 )

بیان اذکار و ادعیه ،زمینه ساز تعامل روح با مضامین دعا و دور شدن از یأس و ناامیدی و احساس تنهایی می شود. شیخ شهاب الدین سهروردی می گوید : وقتی اهل سلوک معنوی ، با خلوص نیّت و استقامت و بردباری ،درب بیوت نورانی را کوبند ، فرشتگان با هدایای آسمانی از آنان پذیرایی می کنند و واضح است نفوس کاملی که در مراتب معرفتی ترقی کرده اند با انوار و اشراق های خود ، نفس های ناقص را به فیض می رسانند . ( کامل الزیارات ، ص 175 )

خاک از همسایگی جسم پاک* چون مشرف آمد و اقبال ناک

پس تو هم الجار ثمّ الدار گو* گر دلی داری برو دلدار جو

خاک او هم سیرت جان می شود* سرمه چشم عزیزان می شود

ای بسا در گور خفته خاک وار *به زصد احیا به نفع و انتشار

سایه برده او و خاکش سایه مند *صد هزارن زنده در سایه وی اند

مثنوی معنوی ، دفتر ششم ، ابیات : 3009- 3013

مرحوم نراقی می گوید : نفوس نیرومند قدسی به خصوص انبیا و ائمه (ع) پس از آزادی از قفس تن و صعود به عالم تجرّد در نهایت احاطه و استیلا بر امور جهان هستند و قدرت تأثیر گذاری بر عالم را دارند ، هر کس به زیارتشان رود به او آگاهند و از زایران مرقدشان و خواسته ها و طلب شفاعت شان اطلاع کامل دارند ، بنابراین نسیم لطف اولیای الهی بر زایران می وزد و لمعاتی از فروغشان به آنان می تابد و در رفع نیازها و برطرف شدن گرفتاری ها و بخشش گناهان زائران در پیشگاه خداوند شفاعت می کنند و این رمز تأکید بر زیارت پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) می باشد علاوه بر زیارت ، اجابت دعوت امامان و پیوند با آنها و تجدید عهد با ولایت آنها می باشد ( کامل الزیارات ، ص 95 ، ح 9 )

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند*آیا بوَد که گوشۀ چشمی به ما کنند

درد دم نهفته به ز طبیبان مدعی* باشد که از خزانه غیبش دوا کنند

بگذر به کوی میکده تا زمره حضور * اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند

حافظ

متون زیارات ماثوره از معصومین علیهم اسلام از منابع و ذخایر ارزشمند معرفتی امامیه می باشند که در لابه لای فرازهایی آنها عبارات عمیق و راهبردی قابل تأملی ملاحظه می شود . از علامه امینی (ره) نقل شده است که می فرمود : شیعه از دو سرمایه بی بدیل ارزشمند برخوردار است که سایر ادیان و مذاهب ازآن بهره ای در این حد ندارند و آن دو عبارتند از متوان ادعیه نقل شده از معصومین و زیارات ماثوره در دعا چون امام معصوم با خداوند سخن می گوید دیگر سطح فهم مخاطب برایش مطرح نیست ودر متعالی ترین حد ممکن اوج می گیرد و سخن دلش را اظهار می دارد . متون زیارتی صادره از معصومین نیز حاوی نکات معرفتی عمیق و ارزشمندی هستند چرا که آن بزرگواران خود بهتر از هر کسی به جایگاهشان در عالم هستی استحضار دارند و نتیجتاً بهترین معرف خودشان در مقام معرفی می توانند باشند ، از جمله این زیارات که از محتوای معرفتی ارزشمندی برخوردار می باشد زیارت اربعین امام حسین (ع) می باشد که شیخ طوسی در کتاب «تهذیب» و «مصباح» آن را از صفوان جمال نقل کرده و در کتاب «مفاتیح الجنان » نیز پس از زیارت عاشورا آمده است، بدین گونه که صفوان می گوید : «قال لی مولای الصادق صلوات الله فی زیارت الاربعین تزور عند ارتفاع النهار و تقول » ، مولایم امام صادق (ع) درباره زیارت اربعین به من فرمود : موقع برآمدن روز اما حسین را زیارت کن و بگو :

السلام علی ولی الله و حبیبه ، السلام علی خلیل الله و نجیبه ، السلام علی صفی الله و بن صفیه ،السلام علی الحسین المظلوم الشهید ، السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات .

نوعاً فرازهای آغازین اغلب زیارات با سلام شروع می شود که این سلام یا از طرف زائر خطاب می شود و یا زائر سلام را از خداوند مسئلت می کند که به معنی تسلیم یا سلامتی و امنیت و غیره می باشد و زائر با این عبارت انقیاد و خیر خواهی خود را نسبت به مزور ابراز می دارد . در زیارت اربعین به امام حسین (ع ) به عنوان دوست و حبیب و برگزیده خداوند سلام داده می شود و به مصائب حضرت اشاره می شود که اسیر ناملا یمات و ابتلائات دشوار گردید و کشته اشکها شد ظلم و ستمی که بر حسین (ع ) و خاندان گرامیش واقع شد حقیقتاً جانسوز و طاقت فرسا می باشد آنگونه که گفته شده است: « فعلوا بالحسین ما اقشعرت به الجلود » در زیارت مطلقه آن حضرت نیز از امام صادق (ع ) نقل شده است : « واقشعرت له اظله العرش» علامه سید محمد مهدی بحر العلوم از کبار و اعاظم علمای اسلامی که کاشف الغطاء در وصفش گفته : « لسانی من احصاء فضلک حاسر » در وصف شدت مصائب وارده بر سید الشهدا علیه السلام گفته است : ممکن است روزی من همه علوم مضبوط در ذهن خودم را فراموش کنم ولی می دانم مصائبی که بر حسین (ع) رفته است هیچگاه از ذهنم زدوده نخواهد شد و ازیاد نخواهم برد . در ادامه به« قتیل العبرات»بودن حضرت اشاره دارد که امام (ع) کشته اشکها می باشد در موارد متعددی معصومین علیه السلام به گریه بر مصائب امام حسین (ع ) توصیه نموده اند از آن جمله از امام صادق (ع) نقل شده است «من بکی علی الحسین فقد ادی حقنا»، ( هر کس بر حسین (ع) گریه کند حق ما را ادا کرده است )

گریه بر امام حسین (ع ) اگر با با معرفت و تهذیب نفس همراه باشد آثار و برکات عظیمی به همراه دارد آدمی را از عالم خاکی جدا و از تعلقات سبک بار و سبک بال می سازد امامان علیهم السلام نسبت به گریه بر امام حسین علیه السلام توجه و عنایت ویژه ای داشتند و شعرا و مادحین را به ذکر مصائب حسین (ع) توصیه می کردند از خود حضرت(ع) نیز نقل شده آنگونه که دخترش سکینه (س) در یازده محرم از گلوی بریده حضرت شنید:

شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی* او سمعتم بشهید او غریب فاندبونی

هر وقت شهید و غریبی دیدید با یاد مصائب آنها بر من گریه کنید ، ظلم روا شده بر آنها را وسیله ای برای گریه کردن به من قرار دهید نه اینکه مرا وسیله گریه بر سایرین قرار دهید .

گریه کردن به مصائب امام حسین ( ع ) غیر از سایر گریه ها می باشد اگر با معرفت و بصیرت توأم باشد می تواند آدمی را از عالم خاکی کنده و به عالم ملکوت متصل کند .

نقل شده است که شخصی به امام صادق ( ع ) عرض کرد : مصیبت جدّت امام حسین ( ع ) مرا خیلی متأثر می کند به گونه ای که بعضاً از غذا خوردن و آشامیدن منصرف می شوم ، حضرت فرمود : اگر اینگونه باشد، بدان که گریه بر مصائب حسین ( ع ) در شب اول قبر ، عالم برزخ و حسابرسی قیامت به دادت می رسد

روزی که دیده ها همه گریان شود ز خوف * جز چشم گریه کرده به سوگ و عزای تو

از بعضی از عالمان و اهل معرفت نقل شده که وصیت کرده بودند [ و حالا هم وصیت می کنند ] دستمالی که اشک چشم خود را در مجالس عزاداری سید الشهدا ( ع ) با آن پاک کرده بودند همراه با خودشان دفن کنند . مولانا گوید :

زاری و گریه قوی سرمایه ایست*رحمت کلّی قویتر دایه ایست

مثنوی معنوی ، دفتر دوم ، بیت 1950

آفتاب عقل را در سوزدار* چشم را چون ابر اشک افروز دار

مثنوی معنوی ، دفتر پنجم ، بیت : 142

ز ابر گریان ، شاخ ، سبز و تر شود* ز آنکه شمع از گریه روشن تر شود 0

مثنوی معنوی ، دفتر دوم ، بیت : 480

در ادعیه رسول اکرم ( ص ) آمده است که به خداوند عرض می کند :

« الهم ارزقنی عینین هطالتین تشفیان القلب بذروف الدّمع من خشیتک قبل ان یکون الدّموع دماً و الاضراس جمرا » ، ( خدایا ! چشمان اشکبار به من عطا فرما تا با اشکی که از خوف تو می ریزند فلبم را آرام گردانند ، بیش از آنکه اشک به خون دگر گردد و دندانها به اخگر)

البته واضح است گریه وقتی تعالی بخش است که با معرفت و تبعیت توأم باشد

چون نباشد طفل ، دانش را دثار* گریه و خنده اش ندارد اعتبار

مثنوی معنوی ، دفتر سوم ، بیت : 2638

قرآن می فرماید : « و اذ سمعوا ما انزل الی الرّسول تری اعینهم تفیض من الدّمع مما عرفوا من الحق بقولون ربنا امنا فاکتبنا مع الشاهدین » ، ( و[ اینان ] چون آنچه به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است بشنوند می بینی که چشمانشان از اشک لبریز می شود از آنکه حق را می شناسند ، [ و ] می گویند پروردگارا [ ما ] ایمان آورده ایم ، پس ما را در زمره گواهان بنویس )، ( مانده ، 83 )

از غنی ترین و دل انگیزترین منابع در توصیف اشک ، دیوان لسان الغیب، حافظ می باشد که ابیات بسیار لطیفی در این باره دارد :

دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم* نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم

نقشی بر آب می زدم از گریه حالیا* تا کی شود قرین حقیقت مجاز م

یا می گوید :

افسوس که شد دلبر و در دیده گریان* تحریر خیال خط او نقش بر آب است

و در شیوا ترین بیان می سراید :

اشک احرام طواف حرمت می بندد* گر چه از خون دل خویش دمی طاهر نیست

عارف و حافظ شناس یگانۀ روزگاراستاد علامه دکتر سید منوچهر مرتضوی در شرح این بیت می نویسند : در این بیت حافظ با رندی شگرف خود می گوید : اشک چشمانم با خلوص نیت ، عزم طواف کوی تو و حرم تو را می کند هر چند که از طهارت که شرط احرام و طواف است به علت خونین بودن برخوردار نیست .ولی نکته عمیق بیت ، در این است که حرم و منزل دوست کجاست که می توان دور آن طواف کرد و اگر این طواف کننده اشک باشد در مصرع اول معنی « طواف حرم دوست » چه خواهد شد ؟ جواب این است که اولاً : اشک دور چشم می گردد و در چشم گریان حلقه می زند ، ثانیاً چشم عاشق قدمگاه و آستانه کوی دوست است آنگونه که در بیت دیگری می گوید :

بسا که گفته ام از شوق با دو دیده خویش* ایا منازل سلمی فاین سلماک

و این خونین بودن در مذهب سر حلقه رندان حافظ که معتقد است وضو را نیز باید با خون دل گرفت به هیچ وجه ایرادی ندارد .

طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق* به قول مفتی عشقش درست نیست نماز

نَماز در خم آن ابروان محراب* کسی کند که به خون جگر طهارت کرد

فراز دوم زیارت به شهادت و گواهی دادن اختصاص دارد که زائر به ولایت ، کرامت ، سعادت و طهارت حضرت (ع)گواهی می دهد : « الهم انی اشهد انه ولیک و ابن ولیک وصفیک وابن صفیک ،الفائز بکرامتک اکرمته بالشهاده و حبوته بالسعاده و اجتبیته بطیب الولاده و جعلته سید من الساده و قائداً من القادة و ذائداً من الذاده و اعطیته مواریث الانبیاء و جعلته حجه علی خلقک من الوصیاء »،

( شهادت می دهم که حسین علیه السلام ولی تو و فرزند ولی توست ، برگزیده تو و فرزند برگزیده توست که به اکرام تو رستگار شد .شهادت می دهم او را به وسیله شهادت گرامی داشتی و به او سعادت عطا فرمودی و او را از اصل و نسب پاکی ولادت بخشیدی و او را بزرگی از بزرگان و رهبری از رهبران و مدافعی از مدافعان قرار دادی و میراث تمامی انبیا را به او عطا فرمودی و او را حجت بر خلق خود از اوصیا قرار دادی ) در ادامه زیارت می فرماید : امام حسین (ع) نیز «فاعذر فی الدعا و منح النصح » ،( در دعوت جای عذری باقی نگذاشت و خیر خواهی نمود ) در این فراز شهادت امام حسین (ع ) سعادت و کامیابی آن حضرت شمرده می شود که خداوند آن حضرت را مشمول عنایات خاصه خود قرار داد .

پیش شمشیر غمش رقص کنان باید رفت *هر که شد کشته او نیک سرانجام افتاد

حسین (ع) نفس مطمئنه ای بود که رضا به قضای خداوند داد و رضایت خداوند را به دست آورد و نهایتاً در جنه لقاء آرام گرفت و در مقام قرب الهی سکنی گزید و این مقام نتیجۀ تحمل سختی هایی است که امام (ع) با معرفت و سلوک فوق تصور معمولی به آن دست یافت . در ادامۀ زیارت به فراز بسیار مهمی اشاره می شود که در واقع «واسطه العقد»و بیت الغزل زیارت می باشد و می فرماید :«و بذل مهجته فیک لیستنفذ عبادک من الجهاله و حیرة الضلاله »، ( حسین علیه السلام جانش را برای تو قربانی کرد و تمام هستی اش را بخشید تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی در بیراهه های گمراهی نجات دهد ) این فراز همان گونه که اشاره شد راهبردی ترین بخش از زیارت می باشد که هدف قیام امام (ع) را بیان می فرماید که برای نجات بندگان خدا از جهالت و گمراهی بود و برخوردار ساختن شان از نعمت های بزرگ عقلانیت و هدایت . عقلانیت و خردورزی عظیم ترین سرمایه ای است که یک انسان می تواند از آن برخوردار باشد امام علی (ع) می فرماید « الانسان بعقله »،( انسانیت به عقل اوست ) و می فرماید : « لاثروة کالعقل » و متقابلاً هیچ فقر و فاقه ای مانند جهل و بی عقلی نیست : « لا فقر کالجهل » از اهداف ارسال رسل نیز آنگونه که علی (ع) می فرماید : اثاره دفینه های عقلانی می باشد : « لیثیروا لهم دفائن العقول » بدترین ظلم و جفایی که می توان در حق یک انسان نمود تعطیل کردن عقل و خرد ورزی در وی می باشد که باز امیرالمؤمنین (ع) می فرماید :« نعوذ بالله من سبات العقل » ، « به خدا پناه می برم از تعطیلی و رکود عقل » سید جمال الدین اسد آبادی می گوید : بدتر از دزدیدن مال و منال کسی دزدیدن عقل وی می باشد . علامه طباطبایی در شرح آیه : « فاستخف قومه فا طاعوه »،(زخرف ،54) استخفاف را خرد دزدی معنی می کند که فرعون قوۀ تعقل بنی اسرائیل را از آنها می گرفت نهایتاً آنها با چشم و گوش بسته از وی اطاعت می کردند . حضرت علی (ع) در خطبۀ 166 نهج البلاغه می فرماید : « و لا تکونوا کجفاه الجاهلیه لا فی الدین یتفقهون و لا عن الله یعقلون کقیض بیض فی اداح یکون کسرها وزراً و یخرج حضانها شرّ اً » و در خطبۀ 93 نهج البلاغه نیز می فرماید : « ترد علیکم فتنتهم شوهاءُ مخشیه و قطعاً جاهلیه لیس فیها منار هدیً و لا علمٌ یُری » خطر بازگشت به جاهلیت در قرآن نیز آمده است وقتی که شایعۀ وفات پیامبر (ص) را پخش می کنند ، می فرماید : « افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم » که بازگشت به اعقاب همان بازگشت به جاهلیت است ( آل عمران ، 144 ) و در سورۀ احزاب نیز به « جاهلیت اولی » اشاره شده است ،حضرت فاطمه (س) نیز در خطبۀ فدکیه خطر بازگشت به جاهلیت را خاطرنشان می سازد و نهایتاً امام حسین (ع) برای دفع و رفع این خطرجانش را قربانی می سازد ، می توان گفت : جهل زدایی ، غفلت روبی و هدایت گری و اصلاح از مهمترین اهداف امام حسین (ع) بودند گروهی که با امام (ع) مقابله کردند و آن حضرت را به شهادت رساندند کسانی بودند که : « توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالا رذل الادنی و شری آخرته بالثمن الاوکس و تغطرس و تردّی فی هواه »،( کسانی علیه حسین (ع) همدست و متحد شدند که دنیا آنان را فریب داد و بهره هستی خود را به بهای ناچیز و پستی فروختند و آخرت خود را به بهای اندکی واگذاشتند و گردن فرازی کرده و خود را در پرتگاه هوس انداختند ) . از مؤثرترین عواملی که موجب فساد عقل می شود دوستی دنیا می باشد : « حبّ الدنیا یفسد العقل و یصم القلب عن سماع الحکمه »، ( مستدرک الوسائل ، ج 12 ، ص 41 ) سپاه اموی دل به دنیا باختند و بر روی حجّت خدا شمشیر کشیدند و احتجاجات حضرت تأثیری در دل آنها نکرد همان گونه که منکران انبیا می گفتند : « قلوبنا فی اکنّه مما تدعونا علیه » ( دلهای ما نسبت به سخنان شما در پوشش قرار گرفته است ) ، ( فصلت ، 5 ) و گوشهایشان از شنیدن دعوت به حق عاجز و قاصر بود : « فی اذاننا وقر»، ( فصلت 5 ) و نتیجۀ این دنیا طلبی ، خشم و نارضایتی خداوند و رسولش گردید که در زیارت اربعین می فرماید : « و اسخطک و اسخط نبیّک » . دنیا طلبی در واقعۀ عاشورا نقش مؤثری داشت و در زندگی انسانها در تمامی اعصار و امصار نیز نقش تأثیر گذاری به همراه دارد و در رأس تمامی خطایا قرار دارد : « حبّ الدنیا رأس کل خطیئه » . امام حسین (ع) می فرماید : « الناس عبید الدنیا والدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درّت معایشهم فاذا محّصو بالبلا قل الدیانون » ،( مردم بندگان دنیا هستند و دینداری لقلقه ای بر سر زبان آنها ست آن را تا وقتی می خواهند که وسیله ای برای تأمین دنیایشان باشد اما وقتی که به گرفتاری و بلا مورد آزمایش قرار می گیرند دینداران حقیقی بسیار اندک می باشند »،( کشف الغمّه ، ج 2 ، ص 308 ) . در ادامۀ زیارت می فرماید : « و اطاع من عبادک اهل الشقاق و النفاق و حمله الاوزار و المستوجبین النار فجاهد هم فیک صابراً محتسباً حتی سفک فی طاعتک دمُه و استبیح حریمه »،( و آن دنیا پرستان پیروان بندگانت شدند که خلاف انگیزه و نفاق افکن بودند و بار گناه به دوش کشیده سزاوار آتش شدند پس امام (ع) در حالی که صابر و شکیبا بود با آنان جهاد کرد تا اینکه در راه اطاعت از اوامر تو خونش ریخته شد و هتک حرمت نسبت به حرم آن حضرت مباح و مجاز شد). « الهم فالعنهم لعنا وبیلا و عذبهم عذاباً الیماً». در ادامۀ زیارت باز فرازی دیگر از سلام و گواهی می باشد که می فرماید : « السلام علیک یا بن رسول الله السلام علیک یا بن سیّد الاوصیا »که مخاطب امام (ع) می باشد هم در سلام و هم در شهادت : « اشهد انک امین الله و ابن امینه عشت سعیداً و مضیتَ حمیداً و متَّ فقیداً مظلوماً شهیداً و اشهد انّ الله منجز ما وعد ومهلک من خذ لک و معذّب من قتلک و اشهد انک وفیتَ بعهد الله و جاهدت فی سبیله حتی اتاک الیقین » ، ( و شهادت می دهم که تو امانتدار خدا و پسر امانتدار خدا هستی ، سعادتمند زندگی کردی و ستوده در گذشتی و به شهادت رسیدی در حالی که دور از وطن مورد ستم واقع شدی ، خداوند وفا کند بدان چه تو را وعده داد و هلاک کند هر کس را که تو را رها کرد و عذاب کند کسی را که تو را کشت و شهادت می دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راه خدا جهاد کردی تا وقتی که مرگ و شهادت فرا رسید .) در فراز فوق از زیارت به وفای حضرت به عهد الهی اشاره میکند ،وفاداری و تعهد نسبت به عهد در واقعۀ عاشورا نمود ویژه ای دارد خصوصاً در شب عاشورا از طرف اهل بیت و اصحاب حضرت و نیزدر روز عاشورا و فراتر از تمامی آنها وفاداری اباعبدالله (ع) نسبت به عهد و پیمان الهی . وفاداری از والاترین صفات یک انسان می باشد ، سنایی گوید :

منگر تو بدان که ذوفنون آید مرد *در عهد و وفا نگر که چون آید مرد

از عهده عهد اگر برون آید مرد* از هر چه گمان بری فزون آید مرد

و مولانا نیز شرط عشق ورزی واقعی را وفاداری می داند و می گوید :

تو به یک خواری گریزانی ز عشق* تو به جز نامی چه می دانی از عشق

عشق را صد ناز و استکبار هست* عشق با صد ناز می آید به دست

عشق چون وافی است وافی می خرد*درحریف بی وفا می ننگرد

چون در خت است آدمی و بیخ عهد* بیخ را تیمار می باید به جهد

عهد فاسد بیخ پوسیده بود* وز شمار و لطف ببر یده بود

مثنوی معنوی ، دفتر پنجم، ابیات : 1163-1167

حضرت ابا عبدالله (ع) نیز هر چه داشت به تمام عرضه کرد :

در یک طبق به جلوه جانان نثار کرد * هر درّ شاهوار که اندر خزانه بود

از هرچه غیر عشق گذشتی به راه دوست* خلق اندر این معامله چون از تو بگذرند ؟!

در ادامه هم برای قاتلان و ظالمان در حق امام حسین (ع) و کسانی که شنیدند و نسبت به این امر راضی شدند لعنت الهی خواسته می شود : « فلعن الله من قتلک و لعن الله من ظلمک و لعن الله امّة سمعت بذلک فرضیت به » در یک جمع بندی کلی می توان عوامل منجر به شهادت حضرت را جهل ، طمع ،فقدان بصیرت ، جاه طلبی و پروا نداشتن از ستم و ظلم دانست که شهادت آن حضرت را صورت بخشیدند و آن فاجعۀ بزرگ را به وجود آوردند . در ادامۀ زیارت به تولی و تبری نسبت به دوستان و دشمنان امام گواهی داده می شود که زیارت عاشورا نیز بر این اصل تأکید دارد و اصولاً زندگی ما که حکایت انتخاب و گزینش می باشد به نوعی در این قرار گرفتن در چه صفی معنی و مفهوم می یابد :

از جهان دو بانگ می آید به ضد* تا کدامین را تو باشی مستعد

آن یکی بانگش نشور اتقیا* و آن دگر بانگش فریب اشقیا

مثنوی معنوی ، دفتر چهارم ابیات : 1622-1623

زائر امام حسین(ع) خداوند را گواه می گیرد و می گوید : « الهم انی اُشهدک انّی ولیٌّ لمن ولاه و عدوٌّ لمن عاداه »، ( خدایا تو را شاهد می گیرم بر اینکه هر کس حسین (ع) را دوست بدارد من هم او را دوست می دارم و هر کس او را دشمن بدارد من با او دشمنم ) به وضوح معلوم است که ارادت و دوستی وقتی واقعی باشد و از عمق جان نشان بگیرد نسبت به دوستان آن شخص نیز محبت پیدا می کند و متقابلاً نسبت به دشمنان و بدخواهان محبوب نیز بغض و گلایه در دل پیدا می شود . در ادامه ، اصالت دودمانی حضرت مطرح می شود که : « اشهد انک کنت نوراً فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها و لم تلبسک المدلهمات من ثیابها و اشهد انک من دعائم الدین و ارکان المسلمین و معقل المؤمنین و اشهد انک الامام البرّ التقی الرضی الزکی الهادی المهدی » ، گواهی می دهم که تو نوری بودی در ارحام پدران بزرگوار و ارحام مادران پاک (که) دوران جاهلیت تو را به پلیدی خود نیالود و جامه های درهم خود را بر تنت نپوشاند و گواهی می دهم که تو از ستون های دین و ارکان مسلمین و دژ محکم مؤمنین هستی و شهادت می دهم که تو پیشوای نیکو رفتار ، پرهیزکار ، پسندیده ، تزکیه یافته ، هدایت گر و هدایت شده هستی) که این فراز به فضایل و مکارم اخلاقی آن امام بزرگوار اشاره دارد ، در ادامه زیارت به فرزندان امام(ع) اشاره دارد که امامان معصوم علیهم السلام از نسل سیدالشهدا می باشند و آنگونه که در احادیث نقل شده است خداوند در قبال شهادت حسین (ع) تفضلاتی به آن حضرت نموده است ؛ نظیر : اجابت دعا تحت قبّه حضرت(ع) ، شفا در تربت حضرت (ع) و از جملۀ آنها قرار گرفتن امامان در نسل و ذرّیۀ حضرت سیدالشهدا (ع) می باشد که در زیارت می فرماید : « اشهد انّ الائمه من ولدک کلمه التقوی و اعلام الهدی و العروه الوثقی و الحجة علی اهل الدنیا »، ( شهادت می دهم امامانی که از اولاد و ذرّیۀ تو می باشند کلمۀ تقوی و نشانه های هدایت و حلقۀ محکم ارتباط و تمسک و حجّت بر اهل دنیا می باشند ) در احادیث دیگری مانند حدیث لوح و حدیث جابر بن عبدالله نیز به اینکه توالی امامان از نسل امام حسین (ع) می باشد اشاره شده است .

زائر در ادامه اعتقاد و انقیاد قلبی خود را اظهار می دارد که : « اشهد انی بکم مؤمن و بایا بکم موقنٌ بشرایع دینی و خواتیم عملی و قلبی لقلبکم سلم و امری لامرکم متّبع و نصرتی لکم معدّه حتّی یاذن الله لکم فمعکم معکم لا مع عدوکم » (شهادت می دهم که من به شما و رجعت تان یقین دارم و در امور زندگی مطابق با دستورات دین عمل می کنم و قلبم نسبت به شما تسلیم و پیرو دستورات شما هستم و آماده یاری شما هستم وقتی که خداوند به شما اجازه ظهور بدهد ) در فراز فوق زائر به ظهور و تحقق اهداف ارسال رسل و سعی و تلاش امامان اشاره دارد که خون خواه « ثار الله » خواسته های انبیا و ائمه را به فرجام می رساند و آنگونه که در عقاید شیعه مندرج می باشد رجعت ائمه روی می دهد .

فراز فرجامین زیارت نیز با صلوات بر اهل بیت عصمت و طهارت به انتها می رسد که زائر می گوید : « صلوات الله علیکم و علی ارواحکم و اجسادکم و شاهدکم و غائبکم و ظاهرکم و باطنکم »، ( صلوات خدا بر شما ، بر ارواح مقدس و اجسام پاک شما ، بر حاضر و غایب و آشکار و نهان شما )

الحمد لله رب العالمین

سیامک مختاری
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار