کد خبر: ۵۹۱۰۰۷
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۶ 15 April 2018
 یادداشت

آمریکا از تشدید بحران در سوریه چه اهدافی را دنبال می کند؟

 

 

 

 

 

 

 

دولت های فرانسه و انگلیس هم با توجه به سوابق تاریخی حضور خود در خاورمیانه و نیز رقابتی که با امریکا برای کسب منافع اقتصادی دارند؛ نمی خواهند امریکا را در خاورمیانه تنها بگذارند.

 

 خبرگزاری قدس(قدسنا)، «احمد روح الله زاد»*: دولت امریکا پس از حادثه مشکوک شیمیایی در منطقه دومای غوطه شرقی دمشق؛ دولت سوریه را متهم به استفاده از سلاح شیمیایی علیه غیر نظامیان کرده و تلاش کرد تا در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه دمشق قطعنامه ای را صادر کند که با مخالفت جدی دولت روسیه روبرو شد. اما امریکا در اقدامی خلاف همه قوانین بین المللی؛ ضمن گسیل یک ناو جنگی با شش هزار نفر نظامی به دریای مدیترانه اعلام کرد علیه دولت سوریه دست به اقدام نظامی خواهد زد. دولت های فرانسه و انگلیس نیز رسما اعلام کردند در اقدام نظامی محتمل در کنار امریکا خواهند بود. بن سلمان ولیعهد جوان و تشنه پادشاهی هم از آمادگی رژیم عربستان برای مشارکت در این اقدام نظامی خبر داد.

 

در مقابل ارتش سوریه و نیروهای همپیمان آن اعلام کردند برای مقابله با اقدام نظامی خارجی علیه سوریه آماده هستند. دولت روسیه هم رسما اعلام کرد همه ظرفیت های دفاعی و تهاجمی این کشور در سوریه و منطقه دستور دارند تا ضمن رهگیری و انهدام موشک های پرتابی به سمت سوریه، مقرها و تجهیزات پرتاب کننده این موشک ها را مورد هدف قرار دهند.

 

این حادثه و مواضع دو طرف؛ سوالات زیادی در باره تحولات آتی در سوریه، منطقه و حتی جهان را مطرح کرده است: آیا اساسا امکان حمله امریکا به مواضع و اهدافی در سوریه وجود دارد؟ آیا روسیه به تحرکات نظامی امریکا در سوریه واکنش نشان خواهد داد؟ واکنش روسیه در چه سطحی خواهد بود؟ چرا دولت های فرانسه و انگلیس اعلام کرده اند در اقدام نظامی علیه دولت سوریه در کنار امریکا خواهند بود؟ چرا بن سلمان ولیعهد رژیم عربستان بری مشارکت در اقدام نظامی علیه سوریه اعلام آمادگی کرده است؟ پیامدهای اقدام نظامی محتمل علیه دولت سوریه چه خواهد بود؟

 

سوابق امریکا برای مداخله نظامی یکجانبه در برخی مناطق جهان از جمله در عراق و افغانستان و یمن و سوریه، حمله نظامی امریکا به سوریه را محتمل ساخته است. سال گذشته امریکا به بهانه مشابهی به پایگاه هوایی الشعیرات سوریه حمله کرد و 59 موشک به سمت این پایگاه پرتاب کرد که البته تنها 9 فروند از آنها به این پایگاه اصابت کردند. بر این اساس با توجه به سوابق می توان این حمله را محتمل دانست. اما نباید از این نکته غفلت کرد که در حمله به پایگاه الشعیرات سوریه، دولت روسیه نسبت به این حمله مطلع و خواستار خاموشی سامانه های ضد موشکی روسی مستقر در سوریه شد و دولت روسیه هم ضمن مطلع سازی دمشق از این حمله برای تخلیه جنگنده های فعال  سوری (تنها جنگنده های از کارافتاده در این پایگاه ماندند) بر اساس گزارش ها تعداد زیادی از این 59 موشک امریکایی را با جنگنده های روسی رهگیری و منهدم ساخت و تنها 9 موشک توانست به پایگاه تخلیه شده الشعیرات برسد.

 

اما دولت روسیه خلاف موارد قبل برای همکاری با امریکا اعلام آمادگی نکرده است و قویا اعلام کرده نیروهای روسی برای مقابله با آن در بالاترین سطح از آمادگی دفاعی و تهاجمی قرار دارد. دولت روسیه؛ سوریه را آخرین فرصت باز تعریف حضور روسیه به عنوان وارث شوروی در منطقه غرب آسیا می داند و کمترین عقب نشینی مقابل تحرکات امریکا در سوریه را به معنی از دست رفتن این فرصت و دادن این امکان به رقیب و دشمن اصلی خود برای پر کردن خلا حضور روسیه و بسط کامل هژمون امریکا در منطقه می داند که می تواند هزینه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی زیادی را بر روسیه در آینده تحمیل کند.

 

دولت های فرانسه و انگلیس هم با توجه به سوابق تاریخی حضور خود در خاورمیانه و نیز رقابتی که با امریکا برای کسب منافع اقتصادی دارند؛ نمی خواهند امریکا را در خاورمیانه تنها بگذارند. خصوصا که تحلیلگران معتقدند یکسره شدن تحولات سوریه توسط هر طرف( محور مقاومت به رهبری ایران و همپیمانی روسیه در مقابل محور غربی، عبری و عربی) تعیین کننده نظام منطقه ای جدید خواهد بود. لذا این دو کشور نمی خواهند در این مساله از امریکا عقب بمانند. از سوی دیگر اروپا پس از جنگ دوم جهانی به دلیل ترس از قدرت شوروی بشدت به امریکا وابسته شد و بگونه ای فاقد استقلال در حوزه های مختلف سیاسی و نظامی و ناگزیر از همراهی با امریکا در تحولات جهانی است. خصوصا که ترس از قدرت یابی روسیه هم آنها را وادار می سازد تا همچنان استقلال خود را قربانی سیاست های امریکا سازند.

 

رژیم عربستان هم به دلیل متعدد خود را ناگزیر از ورود به تحولات سوریه می بیند. رژیم عربستان پس از انقلاب اسلامی ایران و حذف رژیم پهلوی به عنوان مهمترین همپیمان و ژندارم غرب در منطقه، تلاش کرد تا خود را به عنوان جایگزین آن مطرح سازد. اما ایران خصوصا پس از پایان جنگ تحمیلی صدام و البته با حمایت صادقانه از آرمان آزاد سازی فلسطین و با توجه به ظرفیت های داخلی به یک قدرت برتر و موثر منطقه تبدیل شد. این در حالی بود که کشورهای عربی یکی پس از دیگری متاثر از موج بیداری اسلامی با بحران مشروعیت روبرو شدند. بر این اساس با تعریف بحران تروریستی در سوریه و پس از آن در عراق، از آن به عنوان فرصتی برای تحدید قدرت روز افزون ایران در سطح منطقه و افزایش نقش عربستان به عنوان یک بازیگر مطرح در منطقه استفاده کردند. اما تحولات سوریه و عراق بگونه ای پیش نرفت که مطلوب غرب، اسرائیل و عربستان بود. بلکه قدرت و نفوذ ایران بیش از گذشته افزایش یافت. موضوعی که نگرانی را در میان دولت های غربی، رژیم صهیونیستی و رژیم های وابسته عربی افزایش داد. بر این اساس تلاش دارند با استمرار بحران در سوریه هزینه های ایران را افزایش دهند و بگونه ای بزعم خود ایران را در گیر یک ناامنی مستمر فرسایشی سازند.

 

از سوی دیگر بن سلمان در آتش نشستن هر چه سریعتر بر تخت پادشاهی عربستان می سوزد. موضوعی که با مخالفت های زیادی را در میان آل سعود روبرو است. هر چند وی با کمک امریکا نوعی کودتا در عربستان انجام داده است و تلاش کرده هم مخالفان را تحدید ساخته و هم ظرفیت های حمایتی داخلی جدیدی را برای خود ایجاد کند. تحلیلگران پروژه های اصلاحاتی مانند؛سینما، موسیقی، اهدای آزادی های بیشتر به زنان و جوان را در این چارچوب تعریف می کنند. اما بن سلمان همچنان در لبه پرتگاه حرکت می کند و معتقد است تنها امریکا می تواند وی را در رسیدن به مطلوبش یاری کند. لذا خود را کاملا در چارچوب سیاست ها و مطالبات امریکا تعریف کرده است. قرارداد 500 میلیارد دلاری خرید تسلیحات نظامی از امریکا در سفر ترامپ به ریاض و سرمایه گذاری 200 میلیارد دلاری در صنایع مختلف امریکا در سفر روزهای اخیرش به این کشور واعلام آمادگی برای پرداخت هزینه های نظامی امریکا در سوریه و یا اقدامات نظامی دیگراین کشور در سطح منطقه و مشارکت در حمله نظامی محتمل امریکا به سوریه در همین چارچوب قابل ارزیابی است. بن سلمان می خواهد با کمک امریکا هم در عربستان به قدرت برسد و هم از مشکلات منطقه ای خود به سلامت عبور کند لذا منابع عربستان را بتاراج گذاشته است. در همین چارچوب بنظر می رسد وی با فشار امریکا ناچار شرکت نفت آرامکو را با ارزش بیش از سه هزار میلیارد دلار در بورس نیویورک بفروش خواهند رساند.

رژیم صهیونیستی نیز از اقدام نظامی امریکا در سوریه استقبال می کند. خصوصا که امیدوار است این اقدام نظامی تا حد زیادی افکار عمومی را از موضوع راهپیمایی های بازگشت فلسطینیان منحرف سازد. کارشناسان یکی از اهداف حمله موشکی صهیونیست ها به پایگاه T4 در سوریه را در همین چارچوب ارزیابی می کنند.

 

امریکا از تشدید بحران در سوریه چه اهدافی را دنبال می کند؟ بحران تروریستی در سوریه با هدف حذف دولت سوریه از معادله رویارویی با رژیم صهیونیستی در منطقه بود و قرار بود با حذف بشار اسد از قدرت، کشور سوریه تجزیه شود و عملا حلقه طلایی محور مقاومت از معادله خارج شده و بین شرق و غرب محور مقاومت شکاف ایجاد شود تا در مراحل بعدی حذف بازیگران دیگر محور مقاومت به دلیل نبود عمق حمایتی کلید بخورد. اما جمهوری اسلامی ایران با درک درست طرح امریکا و رژیم صهیونیستی و با توجه به سابقه همراهی و حمایت کشور سوریه در جنگ 8 ساله از ایران و با نگاه به اهمیت سوریه به عنوان تنها کشور عربی که تسلیم نشده و همچنان در محور مقاومت حضور دارد، با درخواست رسمی دولت سوریه وارد تحولات این کشور شد و با همراهی دولت روسیه معادله در سوریه کاملا تغییر کرد. شرایط قبل از ورود ایران و روسیه به معادله سوریه بسیار شکننده بود. بخش وسیعی از جغرافیای سوریه توسط تروریست ها اشغال شده بود و نا امنی حتی به پایتخت هم رسیده بود. ارتش سوریه علیرغم همه استقامتی که می کرد، با توجه به میزان و نوع حمایتی که از تروریست ها توسط امریکا و اسرائیل و ترکیه و رژیم های عربی می شد، قادر به اجرای نقش تعیین کننده  در صحنه میدانی نبود. شرایط چنان سخت شده بود که صدای پای تروریست ها در دمشق هم شنیده می شد. انفجار مرکز فرماندهی نظامی – امنیتی سوریه در دمشق که یک مرکز فوق امنیتی بود، نشان از میزان نفوذ و قدرت تروریست ها در سوریه داشت. اکثر کشورها سفارتخانه های خود در دمشق را تعطیل کرده بودند. اما ورود ایران توانست شرایط درگیری در سوریه را تغییر دهد و موفقیت های تروریست ها را متوقف سازد. با ورود روسیه به معادله درگیری در سوریه، پیروزی های ارتش سوریه شروع شد و این ارتش با کمک های مستشاری و نظامی و اطلاعاتی ایران و روسیه و ورود نیروهایی از حزب الله لبنان، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان و نیروهایی از عراق توانست بخش های وسیعی از مناطق اشغالی را از تروریست ها پاکسازی کند.

 

دولت امریکا پس ناکام ماندن طرحش در باره تغییر نظام سوریه، با هدف ممانعت از یکپارچه سازی محور مقاومت از تهران تا بیروت، تلاش دارد تا با خارج کردن کنترل ارتش سوریه بر خطوط مرزی میان عراق و سوریه و اردن و فلسطین اشغالی، عملا هم از یکپارچگی محور مقاومت جلوگیری کند و هم بنوعی یک کمربند امنیتی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کند. تحلیلگران حضور نیروهای امریکایی در منطقه التنف را در همین چارچوب ارزیابی می کنند. البته کنترل امریکا بر التنف زمانی خواسته های امریکا را کامل می کند که مناطق البوکمال، القلمون و غوطه شرقی و قنیطره از کنترل ارتش سوریه و همپیمانان آن خارج شود. این اتفاق با توجه به وجود حدود 15 پایگاه امریکایی در شرق فرات و مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه عملا هم تجزیه سوریه را کلید می زند و هم از یکپارچگی محور مقاومت جلو گیری می کند و هم کمر بند امنیتی برای اسرائیل را تکمیل می سازد. اما عملیات آزاد سازی البوکمال و کنترل نیروهای عراقی و سوری بر مرز مشترک در این منطقه، همچنین حذف تروریست ها از منطقه القلمون توسط حزب الله و ارتش لبنان، نیز آزاد سازی غوطه شرقی توسط ارتش سوریه در روزهای اخیر عملا طرح جدید امریکا را هم بشکست کشاند. بگونه ای که ارتش سوریه اینک خود را برای انجام عملیات های آزاد سازی و پاک سازی مناطق دیگر این کشور از وجود تروریست ها و نیروهای خارجی آماده می کند. یعنی امریکا یکبار دیگر هم در سوریه شکست خورده است.

محور مقاومت در سوریه از توان بالایی برخوردار شده است و بر کل میادین درگیری احاطه و اشراف کامل اطلاعاتی و نظامی دارد و مناطق حساس زیادی را از اشغال تروریست ها خارج ساخته و آنها را پاکسازی کرده است و توانسته است با انتقال تروریست ها به مناطق خاص مانند استان ادلب، عملا پیوستگی میان آنها را از بین برده و راه های تدارکاتی و لجستیکی آنها را محدود سازد. در حال حاضر تروریست ها در چندین منطقه سوریه به صورت جزیره ای در محاصره قرار دارند.

 

در بعد سیاسی هم دولت سوریه دستآورد های زیادی داشته است. نشست های آستانه و همکاری و تعهد سه دولت ایران و روسیه و ترکیه برای مدیریت درگیری ها و تحولات در سوریه و تعریف مناطق کاهش تنش، دستآورد بسیار مهم سیاسی برای دولت سوریه محسوب می شود. امروز دیگر صحبت از حذف دولت سوریه و یا حذف بشار اسد از ساختار دولت سوریه نیست بلکه صحبت از انجام اصلاحات سیاسی در ساختار دولت است. تحلیلگران معتقدند دولت سوریه و بشار اسد در مسیر بازیابی مشروعیت سیاسی در سطوح بین المللی هستند. بعبارت دیگر دولت سوریه در حال حاضر هم در بعد سیاسی و هم در بعد نظامی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی، از اقتدار بالایی برخوردار است. بر این اساس شرایط سیاسی، نظامی موجود این اجازه را به امریکا برای گشودن صحنه جدیدی از جنگ را در سوریه نمی دهد. زیرا هم محور مقاومت و هم دولت سوریه و هم روسیه به عنوان هم پیمان سوریه که هزینه زیادی هم در این کشور پرداخته است، رسما اعلام کرده اند که با هرگونه حمله ای از سوی امریکا به دمشق شدیدا مقابله خواهند کرد. خصوصا که روسیه هم با توجه به جدی بودن خطر تروریسم تکفیری برای منافع و امنیت آن( حضور هزاران نفر تروریست روس تبار از چهار جمهوری مسلمان نشین فدرالتیو روسیه؛ اجازه مسامحه و کوتاهی به روسیه نمی دهد) و هم با توجه به طرح های امریکا برای یکدست سازی مدیریت سلطه بر منطقه به عنوان مقدمه ای برای تعریف و حفظ خود به عنوان تنها هژمون جهانی، نمی تواند در مقابل طرح های امریکا در سوریه منفعل باشد.

 

بر این اساس باید گفت اگر امریکا بخواهد به سوریه حمله نظامی جدیدی را تدارک ببیند، این حمله نظامی 1- نمی تواند گسترده باشد زیرا هم شرایط اقتصادی امریکا این اجازه را به آن نمی دهد و هم افکار عمومی امریکا آماده تحمل هزینه های(مالی و انسانی و غیره) یک جنگ جدید را ندارند وهم امریکا توان نظامی لازم را در سطح منطقه برای اینکار ندارند. بر این اساس این حمله اگر بخواهد انجام شود به صورت محدود و تنها با به صورت حملات موشکی مانند حملات موشکی سال گذشته به پایگاه الشعیرات سوریه متصور است. 2-  امریکا و البته فرانسه و انگلیس و عربستان، آمادگی تحمل پیامدهای این اقدام نظامی را دارند؟ خصوصا که هم ارتش سوریه و هم محور مقاومت و هم دولت روسیه رسما اعلام کرده اند که واکنش به اقدام نظامی علیه دمشق بسیار جدی و شدید خواهد بود. 3- اگر هم حمله نظامی رخ دهد جدای از پیامدها و واکنشهای طرف مقابل به آن، این حمله اساسا روی اهداف دولت سوریه در جنگ علیه تروریستها و پاکسازی کشور از وجود نیروهای خارجی تاثیری نخواهد گذاشت کما اینکه موجب تسریع اقدام نظامی علیه نیروهای امریکایی مستقر در سوریه اعم از شرق فرات و منطقه مرزی التنف خواهد شد.

 

به نظر می رسد این اقدام امریکا در انتقال ناو جنگی به مدیترانه برای اقدام نظامی علیه سوریه یک عملیات روانی و رسانه ای باشد تا هم دستآوردهای ارتش سوریه را کمرنگ ساخته و بگونه ای روحیه مردم سوریه را فروریزد و هم بنوعی به تروریست های مورد حمایت خود روحیه تزریق کند تا وارد فرایند تسلیم شدن به دولت سوریه نشوند. از سوی دیگر با این اقدام بخش بیشتری از ثروت کشورهای عربی را برای بازسازی اقتصاد بحرانی و ورشکسته امریکا جذب کند. قراردادهای جدید بن سلمان در پروژه های مختلف در امریکا به میزان 200 میلیارد دلار در سفر اخیر دو هفته ای وی به امریکا و قرارداد 18 میلیارد یورویی عربستان با بن سلمان و قرارداد های سنگین خرید تسلیحات نظامی از انگلیس در همین راستا تعریف می شود.هدف دیگر امریکا را می توان حفظ آبروی از دست رفته این کشور در تحولات سوریه و عراق دانست. همچنین خارج شدن از فشار صهیونیست ها و القا این نکته که امریکا اجازه نمی دهد تهدیدی از طرف سوریه برای رژیم صهیونیستی شکل بگیرد. خصوصا که چند روز قبل دونالد ترامپ اعلام کرده بود از آنجا که داعش در سوریه به پایان خود رسیده است،نیروهای امریکایی بزودی از سوریه خارج خواهند شد و این موضوع صهیونیست ها را بشدت نگران ساخت تا جائیکه نتانیاهو در تماس با ترامپ در این باره از وی توضیح خواست.

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار