مخالفان برجام رسیدن به توافق با 1+5 را ممکن نمی دانستند و پس از حصول توافق به محتوای آن حمله کردند و حالا با خروج آمریکا از برجام از این واقعه ابراز ناراحتی کرده و به جای آمریکا نوک پیکان حملات خود را متوجه دولت روحانی کرده اند.
کد خبر: ۶۱۴۱۰۸
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۱ 01 June 2018
 

اکبر مختاری*

با خروج دونالد ترامپ از برجام بار دیگر حملات به این توافق مهم در داخل کشور افزایش یافته است.

بخش عمده حملات به برجام از سوی کسانی مطرح می‌گردد که در ابتدا شکل‌گیری توافق هسته‌ای را محتمل نمی‌دانستند و در گام دوم پس از شکل‌گیری به محتوای آن حمله می‌نمودند و از کنار گذاشتن این توافق بطور تلویحی حمایت می‌کردند. این جماعت با خروج آمریکا از برجام حالا ازیکسو از این خروج ناراحتند! (برخی از آنها حتی با تیترهای درشت می نوشتند که امکان ندارد آمریکای ترامپ از این توافق یکسویه و به ضرر منافع ایران خارج شود!) و از سوی دیگر تیم مذاکره کننده با حمایت حسن روحانی را مورد عتاب خویش قرار می‌دهند.

مرور کارنامه تیم مذاکره کننده پیشین به مدیریت "سعید جلیلی"، پیشروی بدون توجه به مخاطرات قطعنامه‌های پیاپی علیه ایران را نمایان می‌سازد.

 سعید جلیلی و تیم مذاکره کننده در زمان او تحولی در رویکرد خویش از پیش و پس از تحریم بانک مرکزی ایران در اواخر سال نود از خود نشان نداد.

مذاکرات ایران با "پنج بعلاوه یک" در دوران مدیریت سعید جلیلی همچو مسابقه فوتبالی شده بود که اگر بجای نود دقیقه، صدوهشتاد دقیقه هم طول می‌کشید نتیجه تغییری نمی‌کرد و اهداف مورد نظر تحقق نمی‌یافت.

برای درک اهمیت برجام مهم‌ترین موضوع بستر و شرایطی‌ست که ایجاد و شکل‌گیری برجام را ضروری ساخت. پس از تحریم بانک مرکزی با امضای باراک اوباما و تحریم همه جانبه علیه ایران فراتر از قطعنامه‌های شورای امنیت، فروش نفت خام ایران با دشواری روبرو گردید.

این دشواری چنان بود که نه تنها ایران نمی‌توانست پول فروش نفت خویش را بطور مستقیم دریافت کند بلکه باید صادرات نفت خویش را نیز بطور پلکانی کاهش می‌داد طوریکه در پایان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد سقف فروش نفت ایران به حدود یک میلیون بشکه در روز رسید و این درحالی بود که اقتصاد ایران بدلیل در آمد بی‌سابقه ارزی سرشار از صادرات نفت گران‌قیمت در دوران هشت ساله محمود احمدی نژاد بشدت به فروش نفت وابسته گردیده بود.

 

از سوی دیگر ائتلاف جهانی علیه ایران و قرار گرفتن نام ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد خبر از روزهای سخت‌تر را می‌داد.

سه برابر شدن قیمت ارز،بی اعتمادی عمومی،ائتلاف جهانی علیه ایران،کاهش مستمر درآمد نفتی ،خطر فروپاشی اقتصادی ایران و از همه مهم‌تر ضرورت ایجاد اعتماد جهانی و زدودن جو ایران هراسی زمینه ساز تغییر استراتژی ایران در مذاکرات هسته‌ای گردید.

در مناظرات انتخاباتی سال نودو دو، غیر از سعید جلیلی که از توانایی پاسخ مستدل به سوالات دیگر کاندیداها در مورد نقد مذاکرات هسته ای عاجز مانده بود بقیه کاندیداهای ریاست جمهوری از تحول در روند مذاکرات هسته‌ای استقبال کردند.

کار بدانجا پیش رفت که سخت ترین نقدها را به سعید جلیلی علی اکبر ولایتی انجام داد و این در حالیست که در دوران پساخروج آمریکا از برجام علی اکبر ولایتی نیز عزم خویش را در حمله به برجام با مقایسه آن با عهدنامه ترکمانچای جزم کرده است!.

این در حالیست که ترکمانچای با تمامیت ارضی ایران ارتباط داشت و توافق هسته‌ای ارتباطی با بحث سرزمینی ایران ندارد.

توجه و مداقه در مورد آینده برجام و شرایط شکل‌گیری برجام نشان می‌دهد که از دست دادن زمان برای گفت وگو و مذاکره در جارچوب منافع ملی نه تنها مثبت نیست بلکه می‌تواند زمینه را برای دادن امتیازهای بیشتر آماده سازد.

جریانات مخالف برجام به این نکته استراتژیک بی توجه‌اند که اگر در مذاکرات برجام ایران توانست برسمیت شناختن حق غنی سازی را کسب کند در دوران پساخروج وزیر خارجه ایالات متحده نه تنها دوازده شرط سخت را پیش پا می‌گذارد بلکه یکی از دشمنی‌های خویش و دونالد ترامپ با برجام را برسمیت شناختن حق غنی سازی برای ایران می‌داند.

حملات به برجام در حال افزایش ‌است و بسیاری می‌کوشند سیاست کره شمالی را موفق‌تر جلوه دهند در حالیکه کره شمالی با یکی از شکننده ترین وضعیت‌های اقتصادی خود را برای گفت وگو با دونالد ترامپ آماده کرده است و بدلیل پذیرش تحریم‌های فلج کننده برای دست یابی به سلاح هسته‌ای حالا برای موفقیت در درون باید همه رشته هایش را پنبه کند تا فرصتی برای بازسازی اقتصادی کشورش فراهم سازد فرصتی که در مذاکره با رییس جمهوری قراراست پدید آید که معروف به خروج از توافقهاست حتی اگر با قطعنامه ای از سوی شورای امنیت مستحکم شده باشد.

 * مدرس علوم سیاسی

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار