خبر خودسوزی یکی از شهروندان ساکن منطقه دو آن هم به دلیل بی توجهی شهردار منطقه به درخواست وی مبنی بر تعیین تکلیف ملک تجاری ای که در آن کار می کرد؛ در حالی به سرعت در شبکه های مجازی و رسانه ها منتشر شد که از همان ساعات نخستین مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران و متعاقب آن شهرداری منطقه 2 به دنبال توجیه کوتاهی خود در رسیدگی به مشکل این شهروند بودند تا رسیدگی به مشکل وی! اما سوال اینجاست که به رغم اقدام این شهروند به انجام خودسوزی آیا زمانی که صدای فریادهای وی در خیابان بهشت به گوش مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر تهران می رسید؛ به عنوان یک مدیر آگاه به مسائل روان شناسی نسبت به آرام کردن او اقدام کردند یا بی تفاوت در مقابل خواسته هایش از مقابلش رد شدند؟
کد خبر: ۶۵۱۴۸۷
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۶ 05 September 2018

به گزارش تابناک : قصه این شهروند منطقه 2 حکایت هزاران شهروند تهرانی ای است که به هر دلیلی برای حل مشکلات املاک خود پایشان به شهرداری مناطق باز می شود و آنقدر در پیچ و خم های اداری و ناپختگی مدیران ارشد شهری در حل مشکلات سرگردان می شوند که تنها راه نجات تنها داشته زندگیشان این می شود که برای احقاق حق خود و شنیدن صدایشان به خیابان بهشت می آیند تا شاید اعضای شورای شهر و البته شهردار تهران  حرفشان را بشنوند اما چهره های سرد مدیرانی که خود را خادم مردم می دانند، آتش را در وجود آنها روشن و به جانشان روانه می کند.

ماجرا چه بود؟

خانواده فردی که در مقابل شهرداری تهران اقدام به خودسوزی کرد می گویند که شهرداری منطقه حکم پلمپ ملک تجاری وی را داده است و حتی شهردار ناحیه نیز شخصا این حکم را به فرد مذکور داده است. اما در تکذیبیه شهردار منطقه 2 آمده است که شهرداری این منطقه اقدامی برای پلمپ ملک فرد مذکور انجام نداده است.

در واقع دو روایت در این زمینه وجود دارد. یک روایت که در واقع یک توضیح مدیریتی است برای خارج کردن پای شهردار منطقه 2 و سایر مدیران شهری این مجموعه از این مساله و یک روایت نیز آن مساله ای است که خانواده شهروندی که اقدام به خود سوزی کرده اند، بیان می کنند.

روایت نخست: پلمپ نکردیم، نمی دانیم چرا خودش را سوزاند!

شهردار منطقه 2 درباره پرونده فردی که امروز مقابل شهرداری خودسوزی کرد،  به سایت خبری شهرنوشت عنوان کرده است: هیچگونه اقدامی در خصوص پلمپ یا جلوگیری از فعالیت ملک موردنظر صورت نپذیرفته و صرفا اخطار قانونی به فرد موردنظر ابلاغ شده است.

رسول کشت پور صحبت های خود را اینگونه ادامه داده است: پس از برسی های به عمل آمده روشن شد ملک مورد مناقشه یک خانه ویلایی دو طبقه است که فرد خودسوزی کرده مالک طبقه همکف این خانه بوده است. این فرد نسبت به تغییر کاربری و ساخت دو باب مغازه تجاری در پارکینگ ملک مزبور در سال های گذشته اقدام کرده است. شهرداری منطقه 2 هم در سال گذشته (تاریخ 30/11/95) نسبت به تنظیم صورت جلسه شورای معماری در خصوص تثبیت دو واحد تجاری در همکف مشروط به اخذ تعهد محضری از مالکین مشاعی و پاسخگویی به شاکیان احتمالی و تعهد تامین پارکینگ اقدام کرده است.

در تاریخ 23 اردیبهشت سال جاری نیز  یکی از مالکان مشاعی نسبت به تغییر کاربری طی نامه شماره 12507 اعتراض کرده و شهرداری متعاقبا برابر مقررات به مالک واحدهای تجاری نسبت به صدور اخطاریه مبنی بر ارایه رضایت نامه محضری از سایر ساکنان مشاعی اقدام کرده است.

سپس با ادعای وکیل فرد مورد نظر مبنی بر دارا بودن وکالت نامه توافق از مالک اصلی، اداره حقوقی شهرداری منطقه 2 طی نامه شماره 34919 موزخ  3 مرداد ماه سال جاری اعتبار وکالت نامه مزبور را استعلام می کند که در پاسخ به آن طی نامه شماره 42214 موزخ  23 مرداد 97 انقضای وکالت نامه مزبور به علت فوت موکل اعلام می شود.

همچنین معاونت شهرسازی این منطقه طی نامه شماره 45895 مورخ اول شهریور 97 به شهردار ناحیه 9 اعلام می کند نظر به اینکه ذینفعان ملک تاکنون نسبت به اخذ اجازه نامه نسبت به بهره برداری از طبقه همکف اقدام نکرده اند هرگونه بهره برداری از طبقه همکف بدون مجوز اعلام شده و ناحیه مربوطه نیز صرفا نسبت به صدور اخطار اقدام می کند.

روایت دوم:بابت تغییر کاربری 400 میلیون تومان به شهرداری پول پرداخت کردیم.

ملک محل مناقشه که شهردار منطقه از آن نام برده است در شهرک مخابرات خیابان هفدم نبش خیابان پیوند پلاک 38 قرار دارد. یم ملک شخصی در دو طبقه و پارکینگ که سند تفکیکی نیز دارد. چند سال قبل مالک طبقه پایین با گرفتن  وکالت از مالک طبقه بالا  اقدام به ساخت و تغییر کاربری پارکینگ و ساخت دو باب مغازه می کند. برای این کار به شهرداری منطقه مراجعه می کند و بابت این کار 400 میلیون تومان به عنوان عوارض تغییر کاربری به شهرداری منطقه پول پرداخت می کند و شهردار نیز مجوز این کار را به وی می دهد.

اما بعد از فوت مالک طبقه بالا، وارثان اعلام می کنند که اکنون وکالت نامه اعتبار دارد و همچنین این فرد باید حق و حقوق آنها را به عنوان مالکان کنونی این ملک از مغازه ها بدهد. بر سر این موضوع اختلاف نظر پیش می آید. اما وارثان ملک طبقه بالا به شهرداری منطقه مراجعه کرده و با اعلام اینکه مالک قبلی که به فرد مذکور وکالت نامه داده است در قید حیات نیست هم این وکالت نامه باطل است و هم اینکه از شهردار ی منطقه می خواهند که اقدام به پلمپ این مغازه ها تا تعیین تکلیف نهایی کند.

نکته قابل تامل این است که برادر این شهروند اعلام می کند که شهردار ناحیه حکم شهرداری منطقه را شخصا به مالک طبقه پایین کرده است!

بعد از بالا گرفتن این اختلاف شهروند مذکور بارها برای حل مشکل پیش آمده به شهرداری منطقه می رود تا در صورت اینکه حکم  شهردار در نهایت تغییر مجدد کاربری و تبدیل مغازه ها به پارکینگ است، هم تکلیف 400 میلیون تومانی که به شهرداری منطقه پرداخت کرده است مشخص شود و هم اینکه این مشکل قابل حل است، با میانجی گری منطقه این قائله حل و فصل شود.

جنگ قدرت در بالا؛ خودسوزی شهروندان در بهشت!/ آقای شهردار از اوضاع اداره شهر خبر دارید!

 

اما مدیران شهرداری منطقه 2 به درخواست های این شهروند توجهی نداشته و تنها به حکم صادره خود مبنی بر اجرای آن تاکید داشته اند.

به همین بی توجهی ها بوده که شهروند مذکور به خیابان بهشت می رود تا شاید شهردار تهران و یا حداقل اعضای شورای شهر تهران به مشکلات وی گوش داده و راه حل منطقی ای را در مقابل وی بگذارند که به دلیل بی توجهی از سوی مدیران در اقدامی عجیب در صدد خودسوزی خود و زن و فرزندش برآمده که با کمک مردم بچه ها در کنار فرد عصبانی دور می شوند و او خود را به آتش می کشد

در واقع وقتی این شهروند به این نتیجه می رسد که هیچ کدام از مدیران شهری به درخواست وی توجهی ندارند، تنها راه کار خلاص شدن از این مشکل پیچیده آتش زدن خود است.

قضاوت درباره تطبیق این دو روایت برعهده خواننده مطلب گذاشته می شود اما سوالاتی در این میان مطرح است که باید به آن جواب داده شود

اول اینکه: شهرداری منطقه 2 باید بابت ادعای مطرح شده از سوی خانواده فرد مذکور به صورت شفاف جواب دهد که به چه دلیل شهردار ناحیه اقدام به ابلاغ حکم شهرداری منطقه پیرامون دو باب مغازه کرده است؟ در صورتی که در موارد دیگر این حکم از طریق تسهیلگر منطقه و یا نهایت پست به مالکان و متشاکیان ابلاغ می شود

دوم اینکه: به رغم مراجعه چند باره شهروند مذکور چرا جلسه ای برای ایجاد صلح بین مالکان ملک مذکور و رفع مشکل بدون اینکه فردی در این میان متضرر شده باشد، نکرده اند؟

سوم اینکه: اگر حکم شهرداری به رغم عدم تامین محل پارکینگ تخریب دو باب مغازه بوده است، در این میان چرا به سوالات متشاکی مبنی بر سرانجام 400 میلیون تومانی که بابت این تغییر کاربری به شهرداری منطقه داده است، جواب درستی نگرفته است و آیا این شهروند به این دلیل که هم مغازه ها را از دست می دهد و هم 400 میلیون تومانی که بابت این تغییر کاربری به شهرداری منطقه پرداخت کرده است از بین می رود؛ اقدام به خود سوزی نکرده است؟

چهارم اینکه: وظیفه اجتماعی شهردار منطقه 2 و یا قائم مقام وی که درحال تقسیم قدرت در رتبه های بالای مدیریتی این منطقه هستند، برای پاسخگویی درست و منطقی به این شهروند چه می شود؟

نکته قابل تامل این است که از صبح تا کنون مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهرانبه دنبال اثبات این مساله هستند که محمد علی افشانی شهردار تهران نه روحش از این اعتراض شهروند مذکور خبردار بوده و نه در لحظه خودسوزی بی تفاوت از مقابل وی رد شده است. از انتشار بخش هایی از نشست شهرداران  در وزارت کشور تا انتشار تکذیبیه دو خطی مبنی بر عدم حضور شهردار تهران در لحظه وقوع حادثه  از جمله اقدامات عاجلی است که تیم رسانه ای محمد علی افشانی دراین زمینه انجام داده اند.

اما همین تیم اجرای به عدم تعهد به وظیفه اجتماعی شهردار تهران و شهردار منطقه مبنی بر اقداماتی که باید انجام می شد تا یک شهروند به نقطه آخر روانی خود نمی رسید؛ انجام شده است.

حتما پاسخ مرکز ارتباطات شهرداری تهران این است که محمد علی افشانی طی  حکمی دستور پیگیری این حادثه را صادر کرده است و اعضای شورای شهر هم پیشنهاد تشکیل کمیته ویژه ای را در ای نرابطه داده اند. در واقع نوش داروی مدیران اصلاح طلب شهرداری دقیقا زمانی تجویز شد که سهراب سوخته بود!

روایت سوم تبدیل معاون خدمات شهریمنطقه 7 تهران به یک سوپرمن واقعی!

اینکه معاون خدمات شهری شهرداری منطقه 7 توانسته است تا جان کودک شهروندی که اقدام به خودسوزی کرده است را در یک لحظه طلایی نجات دهد قابل تقدیر است. اما تبدیل وی به یک سوپر من هم از جمله حرکاتی است که برای پاک کردن صورت مساله اصلی از سوی تیم رسانه ای شهرداری تهران انجام شده است.

آنطور که عباس مافی باز هم در گفت و گو با سایت خبری شهرنوشت بیان کرده؛ صبح امروز با اتمام جلسه شورای معاونین در ساختمان مرکزی شهرداری، در حال سوار شدن به ماشین بوده که متوجه شدهمقابل ساختمان شهرداری، دو آقا که یکی از آن ها حدوداً 20 ساله بود به همراه یک خانم در حال اعتراض اند. یک کودک در آغوش خانم بود و کودک 4 ساله دیگری هم دست او را گرفته بود.

در یک لحظه متوجه شده است یکی از آقایان که داد و بیداد می کرد وسط خیابان روی خود بنزین ریخت و بلافاصله بچه 4 ساله خود را بغل کرد و روی او هم بنزین ریخت.

مرد با پرتاب ظرف بنزین شروع به تهدید کرد و من از ترس اینکه کبریت به روی بچه کشیده شود، دویدم تا بچه را از پدر بگیرم، وقتی نزدیک مرد شدم، او بچه را ول کرد و من هم در همان لحظه بچه را بغل و از صحنه خارج کردم. بعد از اینکه بچه از صحنه خارج شد، پدر اقدام به خودسوزی کرد.

به گفته این کارمند شهرداری تهران تمام تلاش من این بود که بچه 4 ساله این صحنه را نبیند به همین دلیل بلافاصله بچه را به ساختمان شهرداری بردم، لباس هایش را درآوردم و او را در حمام شست و شو داده و بعد از آن به مادرش تحویل دادم.

به دلیل سرعت تمامی این اتفاقات در زمان خودسوزی، متوجه واکنش مادر و یکی دیگر از بچه ها نشدم، اما زمانی که مادر بچه را از من تحویل گرفت کودک دیگری همراه او نبود.

 با تشریح کامل این ماجرا اما سوال اصلی این است که وقتی مدیران ارشد شهرداری به دنبال تقسیم قدرت و ماندن بر صندلی های خود هستند، حتما خبری از وضعیت آشفته اداره این کلانشهر ندارند. در واقع وقتی برای آنها باقی نمی ماند که به امور شهر و شهرداری بپردازند. اما واقعا آقای افشانی  از اوضاع اداره شهر به عنوان یک مدیری که حتی بر فرض اینکه چند صباحی به پایان دوره مدیریت وی باقی نمانده است؛ خبر دارد؟

آیا خبر دارد که طعم قدرت آنقدر برای مدیران رده بالا و حتی میانی شهرداری شیرین است که شهردار منطقه و یا قائم مقام وی به جای رسیدگی به مشکلات شهروندان به دنبال این هستند که چه کسی زودتر صندلی شهرداری منطقه را به عنوان کانون قدرت در اختیار خواهد گرفت

مساله اخر اینکه سیستم اطلاع رسانی مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران درباره حادثه تلخ امروز صبح یادآور همان سیستمی است که در دوره گذشته نیز بارها از آن استفاده شد اما برای رسانه ها این شیوه اطلاع رسانی برای فراری دادن مدیران مسئول در حوزه شهری از این حادثه نخ نما شده بود.

یک بار کودکی در یک منطقه جنوبی جان خود را در دستگاه مکش فواره یک پارک از دست می دهد و شهردار منطقه پیمانکار را مقصر می داند، یک کودک زباله جمع کن تبعه افغانستان توسط پیمانکار شهرداری گوش وی بریده می شود و برای احقاق حق این کودک  آگهی دلجویی در رسانه های مجازی چاپ می کنندو... موارد این چنینی زیاد است اما باز هم رسانه ها نباید فراموش کنند که مدیران شهرداری به غیر از مسئولیت های مدیریتی خود یک وظیفه اجتماعی نیز دارند. مدیرانی در این وظیفه سربلند بیرون می آیند که به جای تبرعه کردن خود از حادثه پیش آمده با درایت آمیخته با علم روانشناسی و جامعه شناسی بتوانند به جای بی توجهی به مردم در احقاق حقوقشان، آنها را آرام و مشکلات را حل کنند.

 

 

 

 

منبع : تیترشهر 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار