به قلم : اسکندر خنجری
کد خبر: ۷۰۲۰۰۰
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۶ 11 January 2019

اولین برف زمستانی که بعد از گذشت سیزده روز از دی ماه ارومیه را حسابی سفید پوش کرد ما نیز سر ظهر همراه با خانواده راهی یکی از پارک های این روزها تو دل بروی شهر رفتیم تا برف بازی کنیم. روز پنجشبه بود و مدارس تعطیل و پارک هم مملو از جمعیت که مشغول لذت بردن از برف! مردم چنان شوقی بابت باریدن برف داشتند انگار وسط صحرای عربستان برف باریده است.!

جای پارک ماشین به سختی پیدا میشد. کافی بود یک لحظه کلاج ماشین زیر پایت سُر بخورد و چند ثانیه ای دیرتر دنده را عوض کنی تا ماشین پشت سری که راننده اش تمام زندگی اش به همین چند ثانیه بند است و عجله دارد که یک دقیقه زودتر برسد و اتم بشکافد! کلی نقل و نبات مرغوب و دسته اول نثارمان بکند! بالاخره این اساتید همیشه در صحنه فحش موفق به پارک کردن ماشین شان شدند و اول از همه بساط قلیان را بر روی صندوق عقب پهن کردند و مشغول نظاره برف بازی مردم و رصد نوامیس ملت شدند.

کمی آنطرف تر محل برف بازی ما چند جوان که هنوز پشت لب شان سبز نشده بود با ذکر اندام های تناسلی و فحش دادن به مادر و عمه و خاله همدیگر پارک را به غوغا کده یا بهتر بگویم روسپی خانه ای با درهای باز تبدیل کرده بودند! حالا اینکه چرا به این سطح از اخلاقیات رسیدیم که فحش دادن به مادر هم خنده و قهقهه در پی دارد بماند، چرا کسی معترض فضای ایجاد شده نمی شود جای سوال دارد!

 تعداد زیادی نوجوان که به دو تیم تقسیم شده بودند مشخص نبود سر چه مسئله ای با هم گلاویز شده اند اما تا توانستند در محیطی که خانواده ها آمده بودند از برف زمستانی نهایت لذت را ببرند فحش جنسی نثار هم کردند. بدون هیج ترس و واهمه ای تا توانستند مادر، خاله و خواهر همدیگر را مورد عنایت قرار دادند. تاسف آور اینکه وقتی به یکی از حاضرین در محل نسبت به این رفتارها گلایه کردم اینطور جواب داد که" بچه باید فحش ها را بلد باشد اما باید بدانند که در کجا باید استفاده کنند و اگر فحش ها را ندانند ممکن است از طرف همسالان خودشان مورد تمسخر قرار بگیرند"! با شنیدن این جواب هنگ کردم.

بماند که این آقا به تنهایی از برف بازی مردم داشت لذت می برد چون اگر زن و بچه همراهش بود بعید میدانم نسبت به این فضا چنین پاسخی میداد. بیکار ننشستم و به این راننده محترم تاکسی گفتم که این مثل این است که بگوییم بچه ها باید در جیب خودشان چاقو یا لوازم قتاله باشد اما بدانند در کجا استفاده کنند، این برداشت غلط است. پس اینکه باید یاد بگیریم اگر با یک انسان خشن رو به رو شدیم چطور محیط را ترک کنیم و چطور آن آدم را تحریک نکنیم و یا اصلا چطور با فرد فحاش به طور صلح آمیزی وارد مذاکره بشویم... چه می شود؟!

لذت یک روز برفی ما و بسیاری از خانواده ها که در پارک حضور داشتند بخاطر رفتارهای عده ای لگدمال شد. هر چقدر سعی کردیم به برخی از کسانی که فحش میدهند بفهمانیم که اگر داد می زنید فحش ندهید، اگر فحش می دهید فحش جنسی ندهید و... اما بی فایده بود! روز به روز بر تعداد کسانی که تصور می کنند فحش درمان هر دردی است افزوده می شود. اگر چه هیچ سندی وجود ندارد که نشان بدهد در نتیجه فحش های جنسی و حتی غیر جنسی یک مشکل اقتصادی یا اجتماعی حل شده باشد، اما فحش دهندگان دنبال سند نیستند. وقتی دو نفر بر سر مسئله کوچکی چون جای پارک از ماشین پیاده می شوند و بعد از یکی دو جمله به فحش می رسند و دم دست ترین گزینه هم بانوان خانواده های همدیگر... قفل فرمان... چاقو و... است چطور می توان انتظار مدارا داشت؟

این روزها تنها فضای برف بازی نیست که با فحش های جنسی مسموم شده، بلکه فضای مجازی وضعیت به مراتب بدتری دارد. فضای مجازی این فرصت را به وجود آورده که هر کس به هر میزان و غلظت و به سوی دیگری فحش پرتاب کند و به قول برخی ها« خودشان را خالی کنند»! به قول پسر جوان سنگین وزنی که از رفتارهای هم سالانش سری به نشانه تاسف تکان می داد این افراد فحش می دهند تا حالشان خوب شود اما برعکس حال بقیه را خراب می کنند.

ما که نتوانستیم از برف بازی لذت ببریم... حداقل شما اگر فحش می دهید یا کسی را می شناسید که فحش دادن را بلد است و بکار می گیرد به او بگویید که فحش درمان هیچ دردی نیست.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار