به قلم سهیل فرجی
کد خبر: ۷۳۱۸۵۶
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۴ 06 April 2019

خدا با ماست
۱۳۹۸/۰۱/۱۷ - ۲۳:۰۰

خدا با ماست
میخوام از شبی بنویسم که احساس کردم خدا همیشه با ماست شبی که با حوادث مختلفی همراه بود اما خدا هم با ما بود

ساعت هشت و چند دقیقه شب ۱۵ ام فروردین ۹۸ بود که از شیراز به تهران رسیدم بعدش با اشکان دوستم که با من همراه بود رفتیم تا دست و صورتمان را بشوییم اول من رفتم و اشکان مراقب وسایلمان بود و بعد اون در این بین که منتظر اشکان بودم از یکی از سایت های آنلاین بلیط اتوبوس چک کردم تا بلیط تهران به اورمیه پیدا کنم برای راحتی تک صندل میخواستم که اکثرا پر بودن. تا اینکه رسیدم به اتوبوس ساعت ۲۱:۳۰ تمامی صندلی ها پر بود بجز تک صندل اول و سوم که خالی بودند به این فکر کردم چون عجله ای ندارم و شاید کار اشکان بیشتر طول بکشه بلیط را رزرو نکنم رفتیم سوار مترو شدیم تا به آزادی برسیم در نزدیکی های آزادی آنلاین شدم تا بیلط رو رزرو کنم اما تک صندل اول هم رزرو شده بود فقط تک صندل سوم خالی بود سریع رزروش کردم
رسیدم بلیطم رو گرفتم و نشستم سر جام و اتوبوس حرکت کرد چون خسته بودم بعد از کرج کم کم خوابیدم نزدیکیای قزوین بود بیدار شدم دیدم در باند مخالف یعنی قزوین به تهران ترافیک شدیده و باز خوابیدم
تا اینکه با برخورد شدید ساعت ۱۲:۳۰ بیدار شدم جیغ و داد هم از هر طرف می اومد زود روی زانو نشستم روی کف اتوبوس با دست هام خودم رو محکم بین صندلی جلو و عقب نگه داشتم بیرون رو نمی دیدم ولی بنظر می رسید رو هواست حتی تا مرز ۹۰ درجه هم رسیدیم انگار داشت چپ میکرد منم منتظر بودم چپ کنه و محکم گرفته بودم صندلی ها رو که سرم به جایی نخوره که دیدیم ماشین متوقف شد
پس از توقف و در تاریکی که چشم چشم را نمی دید دیدم راننده نیست شیشه های ماشین خورد شده و روی سر صورتمان پر شیشه خورده نفرات ردیف جلو داد میزنن از در پشت خارج بشین پیرمرد کنار دستی من دماغ اش شکسته بود از دهنش خون میومد پای خانم پشت سری من در رفته بود نشسته بود کف اتوبوس و نمیتونست حرکت کنه بچه ها گریه میکردن
منم بعد از اینکه مسافران دیگه پیاده شدن یکی از کفشام که گم شده بود رو پیدا کردم و رفتم بیرون و شروع کردم به عکاسی همون لحظات اول ماشین گشت ویژه پلیس رسید و بعد از ۵۰ دقیقه اورژانس رسید تا بحال مصدومین برسه
اون شب بعد از تصادف اتوبوس فهمیدم خدا با ما بود که اتوبوسمون چپ نکرد و حتی آسیب های خیلی جدی ندیدیم و حتی به خود من چیزی نشد چون بغل دستی هام و مسافران صندلی جلو و عقب همه مصدومیت و جراحاتی داشتن و حتی این که نتونستم بلیط تک صندل اول رو بگیرم خودش نشونه دیگه ای بود از اینکه خدا با ماست در هر لحظه و هر مکان

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار