مرور روزنامه‌های شنبه هفدهم آبان
آقای «خروج» در آستانه اخراج، دگرگونی آبی در کاخ سفید، چاره بار روانی کرونا چیست؟ فصل جدید در فضای انتخاباتی ۱۴۰۰، عبرت‌های انتخابات ۲۰۲۰، حباب‌گیری از بازار ارز، طلا و سکه، آمریکا؛ از دعوای حقوقی تا جنگ داخلی! باخت ترامپ، مسئولیت بایدن و کشتار کرونا زیر سایه انتخابات آمریکا، از مواردی هستند که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۹۱۴۷۶۰
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۸ 07 November 2020

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز شنبه ۱۷ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتخابات آمریکا و زمزمه‌های شکست ترامپ از بایدن و حواشی روز‌های اخیر این انتخابات، عمدتا با تصاویری از ترامپ صفحات نخست بیشتر روزنامه‌ها را تحت تاثیر قرار داده است.


تیترهایی همچون اخراج دموکراتیک (اعتماد)، تهدید به جنگ تمام عیار! (خراسان)، آقای «خروج» در آستانه اخراج (رسالت)، کاخ تنهایی (شرق)، یک قدم تا کاخ سفید (جهان صنعت)، آمریکای تماشایی! تقلب، هرج و مرج و جنگ خیابانی (کیهان) و رئیس جمهوری که مردم نخواستند (همدلی) تیتر یک روزنامه‌های امروز شده است.

 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتنشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

جعبه انتخابات آمریکا؛ مار بیرون می‌آید یا عقرب؟

محمد صرفی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه کیهان با عنوان مار بیرون می‌آید یا عقرب درباره انتخابات آمریکا نوشت: مجموعه‌های صنعتی ـ نظامی پول کمپین‌های انتخاباتی را تامین می‌کنند. دولت‌های برآمده جنگ‌های قبلی را ادامه می‌دهند و جنگ‌های جدید به راه می‌اندازند تا محصولات این مجموعه‌ها همچنان فروش رود، آدم‌های معمولی و بی‌گناه در کشور‌های مختلف کشته می‌شوند. مسئول تطهیر و پاک کردن خون از پنجه و دندان آن‌ها نیز بر عهده هالیوود و دیگر رسانه‌های آمریکایی است که باید این کسب‌وکار پرسود و مرگ‌آفرین را مبارزه علیه تروریسم و جنگ برای آزادی و دموکراسی جابزنند. یمن یکی از فاجعه‌بار‌ترین نمونه‌های این اتحاد شوم است؛ کشتار در دوره دموکرات‌ها شروع شد در دوره جمهوری‌خواهان ادامه یافت و در دوره بعد نیز ادامه خواهد داشت.

انتقاد از چاپلوسی برخی مسئولین بعد از تذکر رهبر انقلاب/یادداشت کیهان در واکنش به نتیجه اولیه انتخابات آمریکا/روزنه دولت جدید آمریکا برای اقتصاد ایران
انتخابات آمریکا فقط در مورد سیاست خارجی این کشور بی‌تأثیر نیست. مسائل اساسی و چالش‌های بزرگ این کشور نیز فارغ از اینکه ترامپ برنده اعلام شود یا بایدن، ادامه خواهد داشت. لیست این چالش‌ها بلندبالاست و برخی از آن‌ها عبارتند از؛ نظامی شدن پلیس ادامه می‌یابد؛ در برخی شهر‌ها پلیس به هلی‌کوپتر‌های بلک‌هاوک و حتی تانک مجهز شده است!
-آمار زندانیان افزایش می‌یابد؛ زندان‌ها در آمریکا به شرکت‌های خصوصی سپرده و به کسب‌وکاری بسیار پرسود تبدیل شده است!
- -فقر گسترش خواهد یافت؛ ۴۶ میلیون آمریکایی زیر خط فقر هستند و ۱۶ میلیون کودک دسترسی به غذای کافی ندارند.
- کشتن مردم عادی به‌خصوص سیاه‌پوستان توسط پلیس ادامه می‌یابد؛ سالانه صد‌ها آمریکایی - عمدتاًً سیاه‌پوست- بی‌دلیل یا با دلایل واهی با شلیک مستقیم پلیس کشته می‌شوند. احتمال کشته شدن به دست پلیس در آمریکا هشت برابر بیشتر از مرگ بر اثر عملیات تروریستی است.
- فساد دولتی گسترش می‌یابد؛ از هر ۱۰ آمریکایی ۸ نفر معتقدند که دولت به‌شدت فاسد است و دولتمردان این کشور به منافع خود فکر می‌کنند تا شهروندان. این نظر با آمار نمایندگان کنگره تقویت می‌شود که اغلب آن‌ها ۱۴ برابر بیش از قشر متوسط جامعه دارند و در واقع کنگره جای ثروتمندان است نه آدم‌های عادی.
نظارت و کنترل بر مردم بیشتر خواهد شد؛ چشمان دولت در هر کجا و هر حال شهروندان را تحت نظر دارند. چه چیزی می‌خوانند، چه چیزی می‌بینند، کجا می‌روند، چقدر هزینه می‌کنند، با چه کسانی تعامل دارند و... همه‌چیز رصد و پالایش و آنالیز می‌شود.
این‌ها تنها چند نمونه از واقعیت‌های پیش‌روی آمریکاست. اسف‌بارتر و ترحم‌برانگیزتر از وضعیت آشفته و رو به انحطاط آمریکا، وضعیت آن‌هایی است که دل به این آمریکا بسته و از آن انتظار گشایش دارند. نکته رقت‌بار ماجرا آنجاست که اگرچه این جماعت خروار خروار به آمریکا ارادت داشته و به آن خدمت می‌کنند، اما آمریکا در برابر این ارادت قلبی و بی‌پایان، سرسوزنی هم به آن‌ها عنایت نمی‌کند.

 

روزنه دولت جدید آمریکا برای اقتصاد ایران

ناصر ذاکری- کارشناس اقتصادی طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: ۱ – در جهان امروز سیاست و اقتصاد به‌شدت درهم‌تنیده هستند و هر تغییری در میدان سیاست می‌تواند تغییرات متناظری را در میدان اقتصاد دامن بزند و فرصت‌ها یا تهدید‌های جدید خلق کند. ازاین‌رو نه‌تن‌ها انتخابات ریاست‌جمهوری بزرگ‌ترین اقتصاد جهان باید به‌عنوان یک اتفاق مهم مورد توجه و ارزیابی سیاسیون قرار بگیرد؛ بلکه حتی باید به انتخابات آینده قدرت‌های اقتصادی درجه‌چندم هم توجه لازم را داشته باشند. با چنین نگاهی، همسویی دولت و همه جریان‌های سیاسی درگیر در دوران پس از برجام و تلاش برای استفاده از فرصت تجارت و تنش‌زدایی آن ایام، می‌توانست مانع از پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶ و افزایش قیمت دلار تا مرز ۳۰ هزار تومان شود.


۲ – امروزه استقلال اقتصادی و وابستگی‌نداشتن را باید طور دیگری معنی کرد. هیچ کشوری با بستن مرز‌های خود و کاهش تعامل با جهان خارج موفق به شکستن حصار توسعه‌نیافتگی نشده است. در سال‌های گذشته تحریم ظالمانه تحمیلی از طرف دولت آمریکا منجر به گسترش فقر در کشورمان شده و خط فقر را به بالای ۱۰ میلیون تومان رسانده است. هرچند برخی سیاسیون کم‌تجربه از جمله دکتر سعید جلیلی می‌پندارند بدون تعامل با جهان امکان رشد صادرات و گسترش تجارت و رسیدن به رونق وجود دارد؛ اما چنین ادعا‌هایی در تقابل با واقعیات رنگ می‌بازند. دشواری‌های پیش‌روی تولیدکنندگان داخلی و فعالان بازار تجارت خارجی به‌خوبی مؤید این ادعا است که بدون حل مشکلات در عرصه سیاست خارجی، رشد اقتصادی قابل تداوم نیست.

انتقاد از چاپلوسی برخی مسئولین بعد از تذکر رهبر انقلاب/یادداشت کیهان در واکنش به نتیجه اولیه انتخابات آمریکا/روزنه دولت جدید آمریکا برای اقتصاد ایران
۳ – تغییر رویکرد در میدان سیاست لزوما به معنای تبعیت از زورگویان عالم نیست. امضای سند نهایی توافق‌نامه برجام شرکای تجاری بالقوه ایران را متقاعد کرد که دولتمردان ایران طالب حل‌وفصل مسائل خود با شیوه گفتگو هستند.
همین امر باعث استقبال فعالان اقتصادی و شرکت‌های بزرگ جهان و تلاش آن‌ها برای ایجاد خط ارتباطی جدید با ایران شد.
هیچ‌کدام از کشور‌های مشتاق گسترش تجارت با ایران معنی امضای برجام از طرف کشورمان را وابستگی ایران به غرب و تبعیت از آمریکا نمی‌دانستند؛ بااین‌حال به صِرف این تغییر در عرصه سیاست، همراهی با ایران را یک فرصت بزرگ تاریخی می‌دیدند؛ اما فرصت‌سوزی‌هایی که ناشی از عدم همراهی سایر جریان‌های سیاسی داخلی با دولت بود، این علامت را به متقاضیان همکاری اقتصادی با کشورمان فرستاد که نباید روی چنین توافق و چنین امضایی حساب بکنند.
۴ – برای اقتصادی در ابعاد اقتصاد کشورمان، نمی‌توان الگوی «اقتصاد در خدمت سیاست» را توصیه کرد. حتی کشوری مثل چین هم با وجود توان اقتصادی بالا حاضر به پذیرش این الگو نشده است.
رهبران این کشور در ابتدای دور جدید سیاست‌گذاری خود می‌گفتند کشورشان برای جبران عقب‌ماندگی خود نیازمند چهار دهه صلح است. سیاست‌های چند دهه گذشته این کشور به‌خوبی نشان‌دهنده باور رهبران چین به این آموزه است.
بااین‌حال در کشور ما وقتی رئیس‌جمهوری در دی ۹۳ از لزوم قطع پرداخت یارانه از اقتصاد ملی به سیاست سخن گفت، موجبات برآشفته‌شدن برخی سخنوران و سیاسیون را فراهم کرد.
۵ – در میدان پیچیده سیاست امروز معمولا فرصت‌های اندکی برای پیروزی یک‌جانبه کشور‌ها فراهم می‌آید. چانه‌زنی‌های سیاسی و تعاملات مثبت با جهان با این باور شکل می‌گیرد که امکان خلق موقعیت‌های برد-برد همواره وجود دارد و اگر کشوری طالب پیروزی است، نمی‌تواند صرفا به موقعیت‌هایی بیندیشد که متضمن پیروزی یک‌جانبه او و شکست همه طرف‌های مقابل باشد.
توافق برجام و تبعات آن نشان داد که اگر گزینه پیروزی مشترک انتخاب نشود، طرف برنده‌ای وجود نخواهد داشت. بعضی از سیاسیون ما هنوز بر این باور استوار هستند که می‌توان بدون اندیشیدن به موفقیت‌های نسبی همه طرف‌های ذی‌نفع به پیروزی درخشان و پایدار رسید.
تعامل مثبت با جهان و آغاز دوران گشایش اقتصادی برای ملت ایران در گرو دستیابی به این باور است که لزوما پیروزی ما در گرو شکست فاحش همه طرف‌های درگیر نیست.
روز‌های آینده نشان خواهد داد دولتمردان و سیاسیون کشورمان آیا هنر تبدیل تهدید‌ها به فرصت را دارند و می‌توانند از کوچک‌ترین فرصت‌های پیش‌آمده برای گسترش رونق اقتصادی و کاستن از ابعاد آلام ملت استفاده کنند یا اینکه در همواره روی همان پاشنه سابق خواهد چرخید.


انتقاد از چاپلوسی برخی مسئولین بعد از تذکر رهبر انقلاب

مسیح مهاجری در سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان صداقت، گمشده امروز ما نوشت: چاپلوسی، از آفت‌های بزرگ تعامل اجتماعی به‌ویژه در عرصه مدیریت است. این آفت، معمولاً به جان افراد ضعیف، ناکارآمد، وابسته و فاقد برنامه روشن مدیریتی می‌افتد. کشور ما از گذشته‌های دور به این آفت مبتلا بوده و با اینکه انتظار می‌رفت انقلاب اسلامی این قبیل آفت‌ها را ریشه‌کن کند و در نظام جمهوری اسلامی هرگز چاپلوسی، تملق، بله‌قربان‌گوئی و تعریف و تمجید‌های زیاده‌گویانه وجود نداشته باشد، متاسفانه این آفت‌ها نه‌ تنها ریشه‌کن نشده‌اند بلکه در حال رشد و همه‌گیر شدن نیز هستند و در شکل‌های مختلف ظاهر می‌شوند.


از جمله عوارض آفت چاپلوسی این است که بلافاصله بعد از آنکه رهبری درباره یکی از مشکلات سخن می‌گویند و خواستار حل آن می‌شوند، عده‌ای از مدیران اقدام به تشکیل جلسه فوری می‌کنند و درباره ضرورت حل همان مشکل داد سخن می‌دهند و عجیب اینست که خیلی فوری و حتی آنی به این نتیجه می‌رسند که این مشکل قابل حل است و وعده می‌دهند که سریعاً آن را برطرف خواهند کرد. عجیب‌تر اینکه همین حضرات باز هم در برابر مشکلات دیگر ناکارآمدی نشان می‌دهند و یا از کنار آن‌ها تا زمانی که نهیبی زده نشود بی‌تفاوت عبور می‌کنند.

انتقاد از چاپلوسی برخی مسئولین بعد از تذکر رهبر انقلاب/یادداشت کیهان در واکنش به نتیجه اولیه انتخابات آمریکا/روزنه دولت جدید آمریکا برای اقتصاد ایران
رهبری در سخنان روز عید میلاد پیامبر گرامی اسلام و امام صادق صلوات‌الله‌علیهما روی اقلامی از قبیل گوشت قرمز، گوشت مرغ، گوجه فرنگی و پوشک انگشت گذاشته و گفتند گرانی این‌ها و بعضی چیز‌های دیگر قابل توجیه نیست. این سخن، حدود یکساعت به ظهر روز سه‌شنبه گذشته از تلویزیون پخش شد و حدود ساعت ۳ بعدازظهر دو تن از وزرا و چند تن از معاونان وزارتخانه‌ها و روسای سازمان‌ها و سایر دستگاه‌ها در جلسه‌ای فوری و اضطراری گردهم آمدند و اعلام کردند که این اقلام به‌زودی ارزان می‌شوند و آنچه در گمرکات رسوب کرده سریعاً به بازار خواهند آمد و تمام مشکلات مربوط به آن‌ها حل خواهد شد.
درباره این وضعیت، یک سوال وجود دارد، یک توصیه و یک پیوست.


سوال اینست که مدیرانی که بلافاصله بعد از تذکر رهبری اقدام به تشکیل جلسه و مثلاً تلاش برای حل مشکل نمودند، آیا نمی‌دانستند این گرانی‌ها وجود دارند و توجیه‌پذیر نیستند یا می‌دانستند؟ اگر نمی‌دانستند، باید بپذیرند که اهلیت تکیه زدن بر صندلی‌هائی که بر روی آن‌ها نشسته‌اند را ندارند؛ و اگر می‌دانستند و در عین حال کاری برای حل مشکل نمی‌کردند، باید به این نتیجه رسید که این حضرات، ناکارآمد هستند و باید جای خود را به افراد کارآمد بدهند تا مردم از اینهمه مشکلات رهائی یابند.
توصیه اینست که مسئولان نظام در بدنه دستگاه‌های مدیریتی کشور تجدیدنظر اساسی نمایند. واقعیت اینست که مجموعه این دستگاه‌ها در بخش‌های مختلف و در دستگاه‌های نظارتی دچار عناصر ناکارآمدی هستند که نه براساس شایسته‌سالاری بلکه با قوم و خویش‌سالاری و دوست‌سالاری و نان به همدیگر قرض دادن به مناصب کلیدی رسیده‌اند. هرچند این واقعیت تلخ است، ولی باید بپذیریم که بسیاری از مدیران ثابت کرده‌اند که یا درد‌ها و رنج‌های مردم را نمی‌فهمند و یا درد و رنج مردم برای آن‌ها اهمیتی ندارد. وقتی خودشان می‌گویند یک میلیون تن کالا در گمرک رسوب کرده و همزمان می‌بینند گرانی استخوان‌های مردم را درهم شکسته و در عین حال اقدامی نمی‌کنند، این یعنی بیگانه از مردمند. این‌ها باید کنار گذاشته شوند و افراد کارآمد و دلسوزی که درد مردم را درد خود بدانند جای آن‌ها را بگیرند.


پیوست هم این است که حضرات مدیران و مسئولان با مردم صادق باشند. همه گفتند انتخابات آمریکا هیچ تاثیری در وضعیت کشور ما نخواهد داشت، ولی وقتی زمزمه اینکه ممکن است بایدن پیروز این انتخابات باشد در خبر‌ها پیچید، قیمت ارز و سکه سقوط کرد و مردم نفس راحتی کشیدند. این وضعیت، خوشایند نیست، ولی واقعیت است، واقعیتی که تمام کسانی که انکارش می‌کردند، آن را می‌دانستند، ولی چیز دیگری را می‌گفتند. نتیجه‌ای که از جمع‌بندی آن سوال و این توصیه و پیوست می‌گیرم اینست که در سطح مدیریت کلان کشورمان، صداقت گمشده امروز است.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار