کد خبر: ۹۶۸۷۵
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۱ 18 September 2015

وحدت ملی ، اقتدار ، چالشها و راهکارها

مقدمه و بیان مساله:

وحدت ملی به معنای هماهنگی و همبستگی میان اجزای تشکیل دهنده یک نظام سیاسی اجتماعی ، یکی از مولفه های اقتدار و امنیت ملی است . افزایش ضریب وحدت و همبستگی ملی باعث کاهش تهدیدات داخلی و خارجی میشود و زمینه های مناسبی برای توسعه و پیشرفت کشور فراهم می سازد به همین دلیل ،تقویت وحدت ملی، یکی از کارکردها و اهداف مهم نهادهای حکومتی است، که تحقق آن به افزایش هم گرایی اقشار ملی و تقویت جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران در معادلات سیاسی - امنیتی منطقه ای منجر می شود.

یکی از عناصر و پیش شرط های ضروری دستیابی به وحدت و همبستگی ملی ، هویت ملی است هویت ملی نوعی احساس تعلق و تعهد اعضای یک جامعه به رموز و نهادهای فرهنگی شامل هنجارها ، ارزشها ، زبان ، دین ، ادبیات و تاریخ مشترک است که موجب تمایز آن جامعه از دیگر جوامع و تقویت انسجام ملی می شود یکی از شاخصه های بافت جمعیتی ایران، وجود تکثر قومی - فرقه ای است و دشمنان نظام نیز با آگاهی از این ویژگی، تلاش می کنند تا با استفاده ازترفندهای مختلف، زمینه های ایجاد و گسترش شکاف های هویتی - ایدئولوژیک را فراهم نمایند وبا تضعیف داربست های وحدت ملی، زمینه های کاهش اقتدار نظام را ایجاد نموده و مشروعیت مردمی و فرآیند تصمیم گیری را با چالش جدی مواجه سازند . مقام معظم رهبری نیز با علم به راهبرد خزنده غرب، سال 1386 را به عنوان سال وحدت ملی و انسجام اسلامی نامگذاری نموده و بارها رهنمودهای لازم برای مقابله با ناتوی فرهنگی غرب را اعلام و به تمام نهادها و متولیان امر توصیه کردند تا با آسیب شناسی دقیق سناریوهای تهدید زا، زمینه های دستیابی به یک پاداستراتژی منسجم و کار آمد را، که نشأت گرفته از انسجام فکری - رویه ای کارگزاران فرهنگی، سیاسی و امنیتی باشد، فراهم نمایند.

مولفه ها و عناصر وحدت ملی :

عناصر وحدت ملی در بین متفکران و صاحب نظران متفاوت است از سرگذشت مشترک تا دین مشترک و تا پرچم ، محدوده جغرافیایی و زبان در حیطه این عناصر قرار می گیرد اما مهمترین آنها عبارتند از 1- سرزمین 2- دولت 3- دین و مذهب 4- زبان رسمی 5- آداب و رسوم 6- تاریخ مشترک ، که میتوان با ایجاد الگوهای همانند سازی (Assimilation ) به معنای ادغام و استحاله خورده فرهنگها در جریان اصیل و حاکم فرهنگی و همگرایی (Integration ) به معنای رعایت حقوق اقلیت در چارچوب یک نظام دموکراتیک ، همبستگی ملی ایجاد کرد

مولفه های هویت ملی :

((هویت)) از نظر لغوي به معناي هسـتی، وجــــود، شخصــــیت و سرشــــت اســــت ، امــا بــه لحــاظ مفهومی به پاسخ آگاهانه هر فرد، قوم یا ملت به سؤالاتی چون : که بوده؟ کجـا بـوده؟ چـه بوده؟ و چه هست؟ متعلق به کدام قوم و نژاد و تیره اسـت؟ خواسـتگاه اصـلی و دائمـی اش کجاست؟ به چه جامعـه و ارزش هایی تعلق دارد؟ و صاحب چه فرهنگ و تمـدنی اسـت؟ گفته می شود هویت هـم در سـطح فـردي و هم در سطح جمعی معنا می یابد و ((تمایز)) و ((دیگري))در مرکز ثقل آن قرار دارد هویـت ملـی از سـنخ هویـت جمعـی اسـت و عنصـر تمایزبخش یک ملت از ملـت هـاي دیگـر بـه شمار می آید و مهمترین ابعاد آن عبارتند از 1- اجتماعی (تعلق خاطر و تعهد به اجتماع ملی )2- تاریخی (تعلق خاطر تاریخی) 3- جغرافیایی (تعلق به قلمرو سرزمینی) 4- سیاسی (اعتماد و اطمینان به نظام سیاسی) 5- دینی (پایبندی به جوهر دین و دلبستگی جمعی به شعائر( 6- فرهنگی (پایبندی به رسوم ، عرف و هنر های ملی ) 7 – زبانی و ادبی (دلبستگی به آثار منظوم ادبی و داستانی و موسیقی ملی ) ، در واقع در یک رویکرد جامع و بـر اساس این تعریـف کـه هویـت ملـی فرآینـد پاسخگویی آگاهانه یک ملت به پرسـش های پیرامون خود است ،می توان از ابعـاد مختلـف اجتمــاعی، تــاریخی، جغرافیــایی، سیاســی، دینی، فرهنگی و -زبـانی ادبـی هویـت ملـی سخن گفت .

تهدیدات و راهبرد های غرب برای تضعیف وحدت ملی در ایران :

1-تکثر قومی، فرهنگی و فرقه ای از شاخصه های ذاتی بافت جمعیتی ایران است و غرب با بهره برداری ابزاری از گفتمان های حاکم بر روابط بین الملل؛ مانند گفتمان (حمایت از حقوق بشر) تلاش می کند تا با استفاده از دو رهیافت (فشار از بیرون، تغییر از درون) و از طرفی (فشار از پایین، چانه زنی در بالا) زمینه های ایجاد و گسترش تنش های قومی - فرقه ای و صنفی - دانشجویی را فراهم نموده تا انسجام فکری - رویه ای کار گزاران نظام در حوزه های راهبردی را با چالش جدی مواجه و بستر اتخاذ دیپلماسی انفعالی جمهوری اسلامی ایران در موضوعات مهم را فراهم کنند

الف. موضوع هسته ای؛

ب. فرآیندهای ناسیونالیستی خاور میانه؛

لبنان ، بحرین و یمنج. بهره وری از نفوذ معنوی ج.ا.ایران در عراق ، افغانستان؛

د. تجدید نظر ج.ا. ایران در حمایت از جنبش های مقاومت اسلامی.

در این راستا غرب تلاش می کند تا با امنیتی کردن مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، بستر شکل گیری ناسیونالیسم قومی و یا ایجاد بحران های داخلی را فراهم نماید، که اتخاذ این سیاست از زمان به قدرت رسیدن دموکرات ها به طور محسوسی مشهود است؛ زیرا تا قبل از آن جمهوری خواهان هردو قوه مقننه و مجریه را در اختیار خود داشتند و تنها بر مؤلفه های سخت افزاری تأکید می کردند که مهم ترین نمونه بارز آن قرار دادن ج.ا. ایران در ردیف کشورهای محورشرارت و یا تهدید به عملیاتی کردن سناریوی حمله نظامی پیش گیرانه به ایران بود، ولی پس از اینکه دموکرات ها توانستند اکثریت را بدست آورند، سیاست خارجی آمریکا به سمت بهره برداری ابزاری از گفتمان های نرم و عوام پسندانه، مانند حمایت از دانشجویان، گروه های اقلیت قومی و یا حمایت از آزادی های مذهبی تغییر چهره داد؛ به عبارتی، آمریکا تصمیم گرفت تا چهره خود را که بر اثر یک جانبه گرایی و تهدیدهای مکرر نظامی مخدوش شده بود، با تأکید بر گفتمان (حمایت از حقوق بشر) باز سازی نماید، بطوری که از ژانویه 2007، کارگزاران کاخ سفید و کنگره برنامه ریزی می کنند تا بنیان های پیاده سازی مکتب لیبرال - دموکراسی و نفوذ خزنده ناتوی فرهنگی خود را از طریق (براندازی نرم)، عملیاتی سازند و با نشانه گرفتن محورهای وحدت ساز ایدئولوژیک، مانند اصل ولایت فقیه، شکاف میان روحانیت و جامعه، تضعیف وحدت حوزه و دانشگاه تشکیک در رابطه با حقوق بشر اسلامی، تضعیف جایگاه نماز جمعه و... تلاش می کنند تا زمینه های تضعیف جایگاه مکتب سیاسی اسلام در تقویت وحدت ملی را فراهم کنند؛ زیرا تحلیل گران آمریکایی به خوبی می دانند که وحدت ملی و انسجام اسلامی به یکدیگر وابسته اند، بطوری که به هر میزان بتوانند علقه های ایدئولوژیک میان ملت ایران را تضعیف نمایند، به همان میزان نیز ضریب وحدت ملی را کاهش داده اند.

راهبرد های نظام سلطه و روشهای بر اندازی:

غرب تلاش می کند تا با تجربه ای که از فرآیند فرو پاشی شوروی و یا انقلاب های مخملی بدست آورده در مورد ج.ا.ایران نیز استفاده کند، که توسط (کمیته خطر جاری) - عنوان كمیته‏اى است كه در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد توسط گروهى از سناتورهاى آمریكایى، مسؤولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسى، موسسه مطالعاتى «امریكن اینتر پرایز» و گروهى از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تأسیس شد – و به ریاست مارک پالمر پیشنهاد گردید

نظام سلطه تلاش می کند تا با استفاده از ابزارهای دیپلماسی عمومی و سایبر دیپلماسی زمینه های گسترش تنش های قومی، فرقه ای، دانشجویی و صنفی را فراهم نموده و با امنیتی کردن مقوله های فرهنگی و اقتصادی، بستر تبدیل مشکل به چالش و در نهایت بحران را ایجاد نماید، که در گام اول ج.ا. ایران شایسته است با تاکید بر مؤلفه های فرهنگی - روانی و اقتصادی از امنیتی شدن فضای حاکم جلوگیری نماید، که این خود مستلزم هوشیاری نهادهای نظامی، انتظامی و امنیتی از حرکت های فتنه آمیز و ریشه یابی آنان است.

افزایش نقش و جایگاه "دیپلماسی عمومی" در راهبرد تهاجمی غرب

با کمرنگ شدن احتمال سناریوی حمله نظامی، غرب برنامه ریزی می کند تا با بهره برداری ابزاری از مؤلفه های (دیپلماسی عمومی) در جهت تحقق (براندازی نرم) را در اولویت های راهبرد دفاعی - امنیتی خود تعریف نماید.

هدف از (دیپلماسی عمومی)، مدیریت افکار عمومی و اثرگذاری بر برداشت های ذهنی جامعه از دیپلماسی رسانه ای، (سایبر دیپلماسی)و دیپلماسی فرهنگی است.

دیپلماسی رسانه ای(diplomacy media )، مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات.

سایبر دیپلماسی (cyber diplomacy )نیز به معنای گسترش فن آوری های نوین اطلاعات و ارتباطات جهت گسترش اهداف سیاست خارجی و امنیتی است، که می تواند فضای مجازی لازم برای توسعه و یا تهدید امنیتی را فراهم نماید، که از مصادیق آن اینترنت، ایمیل ، شبکه های مجازی نو ظهور و پیام های کوتاه تلفن همراه است.

دیپلماسی فرهنگی(cultural diplomacy ) نیز شامل انتشار کتاب، نمایش فیلم، برگزاری نمایشگاه ها، جشنواره های معنوی و برگزاری سمینارها است که می تواند زمینه های حاکمیت فرهنگی را که پیش نیاز حاکمیت اقتصادی، سیاسی و امنیتی است فراهم نماید.

بنابراین جنگ نامتقارن دارای دو بعد نظامی و روانی است که در بخش روانی، نقش و پایگاه دیپلماسی عمومی بسیار حایز اهمیت بوده و به دو بخش قابل تفکیک است که عبارتنداز:

1- ابزارهای فشار عملی در چهار سطح اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و فشارهای فرهنگی - اجتماعی که به اخلال در مدیریت کلان جامعه منجر می شود؛

2- ابزارهای فشار تبلیغی، مانند شایعه سازی از طریق شبکه های رسانه ای مجازی و غیر مجازی که از فنون سایبر دیپلماسی و به منظور مختل کردن نظام تصمیم گیری و بحران سازی سازماندهی می شود.

ژبیگنیوبرژنیسکی در (شورای روابط خارجی آمریکا) و (مارک پالمر) در کمیته خطر جاری با استفاده از مقوله دیپلماسی عمومی (طرح ترویج و گسترش لیبرال دموکراسی در ایران) را پیشنهاد نمودند، که در سه حوزه (دکترین مهار)

( The doctrine of containment )(نبرد رسانه ای)( Media Battle )و (ساماندهی نافرمانی مدنی)( Organizing civil disobedience ) متمرکز شده است.

(کمیته خطر جاری) در گزارش اکتبر 2005، (پروژه دلتا) را که مبتنی بر تضعیف وحدت ملی ایران با استفاده از ابزارهای دیپلماسی عمومی است، ارایه نمود، که مهم ترین محورهای آن عبارتنداز:

الف. سازماندهی اپوزیسیون خارج از کشور؛

ب. حمایت مالی از گسترش هدفمند رسانه ای خارجی زبان؛

ج. گسترش نا فرمانی های مدنی

د. حمایت از سازمان های غیر دولتی (NGOS)

ه. اعزام نیروهای اطلاعاتی - امنیتی در پوشش جهانگرد

(کارل دویچ) معتقد است، ارتباط مستقیمی میان عمق نفوذ راهبردی و نحوه سیاست تبلیغاتی یک کشور وجود دارد.

در این راستا برخی از اقدام های نظام سلطه برای اثرگذاری بر افکار عمومی و تضعیف ضریب وحدت ملی عبارتنداز:

1- ایجاد میز مخصوص مطالعات ایران در وزارت خارجه آمریکا و گسترش دفاتر و مراکز مخصوصی در شهرهایی که محل تردد یا سکونت تعداد زیادی از ایرانیان است؛

2- انتشار اخبار کذب و تحریف شده؛

3- بالا بردن سطح انتظارات جامعه؛

4- ایجاد بد بینی به کارگزاران نظام؛

5-بحران سازی و منجی نشان دادن خود؛

راهبرد ایران برای تقویت وحدت ملی

1- بهینه سازی و توزیع مناسب منابع براساس یک الگوی عدالت محور

کارگزاران ج.ا. ایران بایستی نسبت به چیدمان ظرفیت ها و منابع مادی و معنوی به یک مهندسی مناسب دست یابند و بین سه مقوله تولید - توزیع و مصرف نوعی ارتباط برقرار نمایند، که در سطح کلان، اکثریت جامعه از یک بهره وری نسبی برخوردار شوند؛ زیرا یکی از دلایل رکود، تورم و بیکاری جامعه، عدم توجه به مؤلفه های اقتصاد کلان و تأثیر آن بر جامعه شناسی سیاسی است، که می تواند زمینه بهره برداری رسانه ای غرب و ایجاد تصویر مجازی از شرایط اقتصادی کشور را موجب شود، بطوری که با استفاده از سایبر دیپلماسی و مؤلفه های دیپلماسی عمومی تلاش می کنند تا مؤلفه های اقتصادی را به مؤلفه های امنیتی تبدیل نمایند، در نتیجه در مقوله وحدت ملی فقط متولیان فرهنگی و امنیتی - انتظامی تأثیر گذار نیستند، بلکه وحدت ملی یک مقوله چند وجهی است که از متغیرهای محیط مختلف اثر می پذیرد

سیستم

تضعیف و یا تقویت وحدت ملی - باورها و برداشت های سیاسی جامعه - ورود پارامترهای محیط(مؤلفه هایفرهنگی، اقتصادی و امنیتی)

آنچه شایسته است تا مورد توجه متولیان اقتصادی و کارگزاران امنیتی قرار گیرد این است که دشمنان نظام، همواره تلاش می کنند تا هرگونه ناکامی اقتصادی را با نگاه تبعیض آمیز حاکمیت به قومیت ها و گروه های زیر سیستمی فرقه ای ارتباط دهند. به همین دلیل توصیه می شود تا آسیب شناسی دقیقی نسبت به تأثیر پارامترهای اقتصاد سیاسی بر مؤلفه های جامعه شناسی صورت پذیرد.

یکی از راهبردهای غرب این است که وجود بعضی از مشکلات اقتصادی و رکودتورمی را به سوء مدیریت نظام مدیریتی کشور مرتبط سازد و با ایجاد تصویر مجازی از مشکلات اقتصادی و ترسیم آن به صورت چالش و یا بحران باعث دلسردی مردم از نظام و شکل گیری شکاف میان جامعه و حاکمیت گردند، که این راهبرد، به ویژه در زمان نزدیک شدن به رقابت های انتخاباتی بیشتر می شود؛ به همین دلیل پیش بینی می شود که با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی،اقدام های روانی - رسانه ای دشمنان نیز برای کاهش مشارکت مردم در فرآیند انتخابات افزایش یابد و فضای انتخاباتی را طوری ترسیم نمایند که رأی آنان تأثیری در نتایج انتخابات و سرنوشت آنان ندارد.

بنابراین شایسته است تا ایران اسلامی، مؤلفه هایی که می تواند حضور مردم در انتخابات را تقویت نماید( مثل شفافیت در بررسی صلاحیتها و انتصاب افراد صالح به عنوان مجری انتخابات)، مورد توجه قرار دهد؛ به عبارتی کارگزاران نظام بایستی همواره، قدرت ملی را به اقتدار ملی تبدیل نمایند، که این خود مستلزم مشارکت و حمایت توده ای جامعه از تصمیم های راهبردی نظام است به عنوان مثال می توان به جنبش نرم افزاری و خیزش ایجاد شده در حمایت از دیپلماسی هسته ای نظام اشاره نمود که باعث شدتا توان چانه زنی و قدرت مانور دیپلماتیک ج.ا.ایران افزایش یابد و از طرفی بنیان فکری نظام تصمیم گیری غرب را با چالش مواجه نمود. در نتیجه مؤلفه های وحدت ملی بطورمستقیم بر جایگاه ج.ا. ایران در شطرنج سیاسی - امنیتی منطقه ای و جهانی تأثیر گذار است و بیانگر این است که رابطه مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی با مقوله وحدت ملی یک رابطه متقابل است که هر کدام بر دیگری تأثیرگذار است.

از این رو نا برابری در تخصیص منابع می تواند مؤلفه های واگرایانه(Diverge ) را تقویت نماید که از مصادیق عینی آن می توان به ناحیه تیمور شرقی (اندونزی) اشاره نمود.

2- افزایش تعامل و هم اندیشی میان مثلت حوزه - دانشگاه و رسانه

هرگونه تقویت، تعامل سازنده و هم اندیشی میان نخبگان فکری - رسانه ای می تواند عقبه علمی نظام تصمیم گیری کشور را تقویت نموده و با توجه به نقش و جایگاه روشنفکران دینی وجامعه روحانیت در بطن جامعه می تواند به صورت غیر مستقیم مشروعیت تصمیم ها را نیز افزایش دهد. از طرفی نخبگان حوزه و دانشگاه متعلق به یک طیف سیاسی و یا یک جمعیت خاصی نیستند، بلکه می توان حضور آنان را در زمینه های مختلف در میان گروه ها، قومیت ها، فرقه ها، اصناف و دانشجویان مشاهده نمود، که این خود به تقویت وحدت ملی براساس مؤلفه های آکادمیک - ایدئولوژیک منجر می شود.

نقش رسانه ها در این میان بسیار حائز اهمیت است و با توجه به گستردگی و تنوع آن می تواند وظیفه یک پل ارتباطی و انتقالی آن به جامعه را ایفاء نماید و یا یک محیط مجازی علمی را برای کارگزاران نهادهای مقنّنه، مجریه و قضائیه فراهم کند.

در این راستا توصیه می شود مراکز مطالعاتی - پژوهشی با رویکرد امنیت ملی نسبت به شناسایی مؤلفه های واگرایانه اقدام نمایند تا خروجی نهادهای اطلاعاتی - امنیتی از ضریب خطای کمتری برخوردار باشد.

مراکز پژوهشی حوزه و دانشگاه با مطالعه موردی کشورهایی که به دلیل تکثر قومی - فرقه ای زمینه های تجزیه آنان فراهم شده است، می توانند به یک انسجام فکری - رویه ای در مورد نحوه تقابل با آسیب ها دست یابند.

3- آسیب شناسی دیپلماسی رسانه ای با رویکرد امنیت ملی

صدا و سیما با توجه به دامنه جغرافیایی و تنوع برنامه ها نقش محوری را در تقویت وحدت ملی ایفاء می کند و شایسته است با بهره برداری از پیشترفته ترین فنون (دیپلماسی عمومی) و رویکرد غیر جانبدارانه و ملی نسبت به تقویت هویت ایرانی - اسلامی اقدام نمایند.

صدا و سیما می تواند تهدیدهای ناشی از تکثر قومی - فرقه ای را به خدمت تبدیل نموده و با رویکرد (وحدت در عین کثرت)زمینه های انسجام علقه های فرهنگی، ملی و هویتی در سطح کلان جامعه را فراهم نماید که بعضی از ابزارهای آن عبارتند از:

الف. پخش برنامه های آذری، کردی، بلوچی و... از شبکه های سراسری جدا از شبکه های استانی، که این مسئله می تواند احساس تعلق قومیت های مختلف به هویت ایرانی - اسلامی را تقویت نماید.

علت اینکه گفته می شود شبکه های سراسری این برنامه ها را پخش نمایند این است که قومیت های ایران اسلامی فقط در یک استان متمرکز نیستند، بلکه در سطح ملی پراکنده اند و پخش برنامه های محلی از گویش های مختلف می تواند یکی از ابزارهای اعتماد آنان به رسانه ملی تعریف شود و از طرفی ضریب وحدت ملی را نیز تقویت نمایند؛

ب. اطلاع رسانی مستمر و هدفمند در مورد برنامه های دشمنان نظام برای تفرقه افکنی؛

صدا و سیما شایسته است به دور از تعلقات جناحی همواره سطح هوشیاری مردم نسبت به اقدام های خصمانه دشمنان را بالا ببرد و این کار بایستی بسیار دقیق و هوشمندانه صورت پذیرد؛زیرا انتشار اخبار تحریف شده و غیر واقعی می تواند به کاهش اعتماد به رسانه ملی منجر شود. به همین دلیل در فضای جهانی شدن اطلاعات و قرار گرفتن در یک دهکده جهانی، توان تبلیغاتی - خبری کشوری موفق است که از آخرین روش های روانشناختی، ارتباطات، فرهنگی و نرم افزاری استفاده نماید و توصیه می شود (نظام جامع اطلاع رسانی در محیطهای سایبر) در صدا و سیما تبیین شود، تا بتوان حداکثر استفاده را از ظرفیت های موجود بدست آورد.

ج. آشنایی مردم با مزایای راهبردی و ملی مشارکت آنان در فرآیندهای انتخاباتی؛

صدا و سیما نقش مهمی در میزان حضور قومیت ها و گروه های سیاسی مختلف در زمان انتخابات دارد و شناسایی چهره های (محبوب و مشهور) و دعوت از آنان برای تشویق مردم به حضور در انتخابات می تواند مفید و مؤثر باشد.

در این میان صدا و سیما بایستی به هر دو مقوله (محبوبیت)و (شهرت) توجه داشته باشد؛ زیرا خیلی از افراد، مشهور هستند، اما محبوب نیستند و در افکار عمومی از جایگاه بالایی برخوردار نمی باشند و چه بسا افرادی که محبوب هستند، اما شهرت ندارند.

در نتیجه اگر صدا و سیما بتواند افراد محبوب و مشهوری از میان فرهنگ های زیر سیستمی مختلف را شناسایی نماید، نقش مهمی را در افزایش اقتدار نظام و ضریب وحدت ملی ایفا نموده است. توصیه می شود صدا و سیما به دلیل اینکه متهم به استفاده ابزاری نشود، از هم اکنون با دعوت از چهره های ماندگار قومیت های مختلف و مصاحبه با آنان، زمینه ها و کارکردهای هویت ساز خود را اجرا نماید؛ زیرا هر چقدر که به زمان انتخابات نزدیک شویم این احتمال وجود دارد که در ذهن افکار عمومی تداعی شود که از آنان بهره برداری ابزاری می شود.

د. انعکاس دقیق و کامل خدمات کارگزاران نظام، بویژه در استان های مرزی و یا شهرهایی که از تکثر قومی - فرقه ای برخوردارند ،این رویه می تواند ضریب همگرایی ملی را افزایش داده و راه های ایجاد شکاف و بی اعتمادی میان حاکمیت و جامعه را تا حدود زیادی خنثی و یا کمرنگ نماید.

4- به چالش کشاندن بنیان های مکتب سیاسی لیبرال - دمکراسی

دیپلماسی عمومی، جنگ اندیشه و فرهنگ در مکتب سیاسی است و ایالات متحده به منظور تضعیف اقتدار ملی به (ناتوی فرهنگ)متوسل شده است، که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بارها در سخنرانی های خود لزوم توجه ویژه کارگزاران نظام به اتخاذ یک پاداستراتژی کارآمد در قبال آن را تأکید نموده اند.

از این رو شایسته است تا جمهوری اسلامی ایران با افزایش تعامل فکری و هم اندیشی میان مثلت حوزه، دانشگاه و رسانه؛ زمینه های شکل گیری یک جنبش فرهنگی نرم افزاری برای ترسیم چهره مثبتی از جامعه مدنی نشأت گرفته از اندیشه های ناب اسلامی را فراهم نماید.

منابع

1. فصلنامه مطالعات ملی،علی ابوطالبی،بهار 79

2.فصلنامه گفت و گوشماره 3، احمد اشرف ، 1372

3.حسین بشیریه،دیباچه ای بر مفهوم همبستگی ملی

4.فصلنامه علوم سیاسی ، علیرضا زهیری، زمستان 79

5.اطلاعات سیاسی – اقتصادی،پیروز مجتهد زاده ، اسفند 84

6.هگل ، عقل در تاریخ ،گزیده ای در باره ایران ترجمه حمید عنایت

7.صادق زیبا کلام ،میزگرد همبستگی ملی و وفاق اجتماعی

8. سید رضا صالحی امیری، مدیریت منازعات قومی در ایران 1385

9.محمد رضا تاجیک ، میزگرد وفاق اجتماعی ، 1379

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار