از الان که حدود ١٠ماه مانده به انتخابات
خیلیها پروپاگاند راه انداختهاند؛ از دیدوبازدیدهای انتخاباتی گرفته تا
ایجاد یا سروشکلدادن به احزاب و یارگیریهای جناحی.
حتما هم خیر است و همه
آقایان، بل خانمها مامور به وظیفهاند و وظیفه هم که پدرومادر نمیشناسد
مثل سیاست.
اما اگر دعواهای سیاسی اجازه بدهد مسئولان ما کمی هم دعاوی
خانوادگی را ببینند و اگر مذاکرات و مناظرات سیاسی و بیانیهها به فرهنگ و
مسئلههای اجتماعی هم اجازه بدهند کمی رخ دیوانه و پرونده بههمریختهاش
را نشان بدهد، خواهیم دید که خانواده هم بهاندازه انتخابات؛ بل بیشتر، در
کشور ما خاکریز و محل صفآرایی در مقابل دشمن است و باید بجنگیم تا
بتوانیم از آن دفاع کنیم؛ خاکریزی که کمتر ظهور و بروزی از اهلتکلیف در آن
دیده میشود.
نشانههای مثبتی از اوضاع نظام خانواده در جامعه دیده
نمیشود و آسیبهای ناشی از آن نیز برای همیشه قابلمدیریت نخواهد بود.
ازهمهمهمتر همت و ارادهای نیز از سمتوسوی اهالی فرهنگ اعم از
برنامهریزان و مجریان دیده نمیشود.
دانستن نتیجه این غفلت هم نیازی به
معادله ندارد. خانواده اصلیترین رکن جامعه است. وقتی دچار ایراد و نقص
شود؛ یعنی در فرض کلان، جامعه سر در مشکلات پیچیدهای خواهد داشت.
رسما پوستمان هم کلفت شده است؛ حتی اگر کنار گوشمان از آمار طلاق بگویند که
مثلا در سال ٩٣ در هرساعت ١٩طلاق در کشور ثبت شده است، بهعبارتی هر
شبانهروز ٤٤٨طلاق و در هر ماه ١٣هزار و ٦٣١ مورد در ضریب سالانه میشود
بهعبارتی ١٦٣هزار و چندی! مشهد هم که ازایننظر حالوروزش از سایر شهرهای
کشور بدتر است.
حالا باید ببینیم اوضاع ما چطور شده است که برای حادثه
مهاباد و فلان کتاب در نمایشگاه و فلان موضوع سیاسی و انتخاباتی، رگ
گردنمان بالا میزند، برایش میتینگ و مناظره برگزار میکنیم؛ اما در همین
روزها آمار تکاندهنده طلاق منتشر میشود، ولی نه رگ گردنی و نه سرو
صدایی... .
اگر مسئولان و مطالبات رسانههای ما در حاشیه متوقف نشوند و
کمی هم به متن زندگی مردم و بهویژه موضوع خانواده توجه شود، درمییابند
که آسیبهای اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی زیاد شده است و نیاز به تحول، اصلاح و
در مواردی، تغییر استراتژی و رویکرد دارد.
خواهند دید که الان مسئله
اصلی، انتخابات نیست. مسئله اصلی خاکریزهای فرهنگی است که بهواسطه دعواهای
بچهگانه سیاسی بهنوبت از دست میرود.
محسن بذرگری هاشمی