لیستی از به اصطلاح هنرمندان و هنرپیشه گان منتشر شده است که تعداد زیادی از آنها علیرغم فعالیت در صدا و سیمای ایران اسلامی دارای اقامت آمریکا و کانادا هستند و گروهی دیگر برای گرفتن اقامت فرزندان خود را در این کشورها به دنیا می آورند.
زندگی کردن در هر نقطه از جهان حق هر کسی است و می تواند آن را با تلاش به دست آورد، ولی احساس حقارت داشتن ، از چیزی که هستی و نداشتن عزت نفس و احساس شرمندگی از گذشته و سابقه ی خود چیز دیگری است.
اگر کسی در ایران عزیز علیرغم همهی کمیها و کاستیها و ایراداتی که به مدیران کشور وارد است احساس بزرگی و غرور کند هر جای دیگری از دنیا هم که برود ، بزرگ خواهد بود و موجب سربلندی و غرور کشورش خواهد شد.
ولی اگر کسی در کشور خود احساس حقارت و خود کم بینی و بی مقدار بودن داشته باشد و کشور خود را پَست و بی مقدار بداند در هر نقطه ی دیگر دنیا هم که زندگی کند این احساس را با خود یدک خواهد کشید.
در روزگاری نه چندان دور ، قبل از انقلاب۵۷ تعداد بسیار زیادی از ایرانیان تحصیل کرده ی ساکن آمریکا و اروپا پس از پایان تحصیل علیرغم داشتن جایگاههای علمی و اجتماعی معتبر به دلخواه و داوطلبانه به ایران برگشتند و حتی اگر با نظام حاکم بر کشور مشکل داشتند حساب ایران و ایرانی را با نظام حاکمه جدا دانسته ، خدمت کردن به ایران و ایرانی را موجب مباهات و افتخار خود میدانستند.
امثال پروفسور حسابی ، پروفسور هشترودی ، پروفسور مصاحب و...کم نبودند. امروزه چه بر سر ما آمده که اغلب تا دستشان به دهانشان میرسد میخواهند از ایران بروند و اقامت کشورهای دیگر را به دست آورند. و یا برای گرفتن اقامت آمریکا و اروپا حاضرند فرزندان خود را در کشور دیگری به دنیا بیاورند.
در رشتهی پزشکی از اساتید گرانقدر خودمان بسیارند افرادی که از معتبرترین دانشگاهها به ایران برگشتند و ما را آموزش دادند. ماندند و موجب پیشرفت و آبادانی کشور شدند ولی متأسفانه پزشکان جوان اغلب به فکر مهاجرت و اقامت در کشورهای دیگر هستند، این داستان در مورد تمام رشته ها صدق میکند.
ضمن احترام به همهی هنرمندان و بازیگران محترم موجود در این لیست اگر همهی اینها را چرخ کنید و عصارهی آنها را بگیرید ، کسی نظیر بهروز وثوقی، جمشید مشایخی ، استاد نصیریان ، مرحوم عزت الله انتظامی ، مرحوم ملک مطیعی ، مرحوم فردین و... استخراج نمیشود.
چطور است که بهروز وثوقی برای برگشتن به ایران ثانیه شماری میکند فردین و ملک مطیعی ممنوع الکار میمانند ولی نمیروند و مهاجرت نمیکنند. و زندگی در سکوت و بدون هیاهو را به زندگی پُر زرق و برق دیگر کشورها ترجیح میدهند.
بزرگان دیگر با همهی کاستیها مانده و هزار دستان ، سربداران ، روزی روزگاری ، و پهلوانان هرگز نمیمیرند را میسازند ولی تعدادی بازیگر نه چندان توانا برای رفتن به کانادا و آمریکا و ...به هر خفتی تن میدهند.
افرادی که ثروت و شهرتشان را مدیون ایران و ایرانی هستند و اگر نیمچه هنری هم داشته باشند بدون حمایت هم وطنانشان هیچگاه این جایگاه را بدست نمیآوردند.
به نظر میرسد دلیل این رویداد نداشتن اصالت و احساس حقارتیست که با به دست آوردن شهروندی آمریکا و کانادا بر طرف نشده و تا زمان مرگ مانند گردنبندی در گردنشان باقی خواهد ماند.
انتهای پیام/*