یکی از روش های مرسوم اما زشت در عالم سیاست، تندی با بزرگان است .نمی خواهم در این وجیزه کوتاه مثال بارز این نوع رفتار ها را ذکر نمایم که صدالبته نیازی هم به ذکر آن نیست چراکه همگان میدانند چه کسی تندی ها را با بزرگان انقلاب باب نمود تا چند صباحی به میز ریاست تکیه زند.
سخن اما فراتر از یک تندی شده است. آقای زاکانی رییس جمعیت رهپویان اخیرا آقای هاشمی را تهدید کرده اند که از این پس در مورد ایشان ، ملاحظه کاری های رایج را کنار خواهند گذاشت و بی پرده در مورد ایشان سخن خواهند راند. البته این ادعا را چندان نیازی به پاسخ نیست، چرا که در بسیاری از اوقات پاسخ ندادن بهترین پاسخ هاست. اما با در نظر گرفتن جنبه های مختلف این مساله بایستی به جناب زاکانی چند نکته را متذکر شد.
1-جمله ای گه گفته اید به معنای آن است که تا کنون ملاحظه آقای هاشمی را کرده اید .اگر این سخن صحیح باشد باید به ولایت مداری جنابعالی در مقطع گذشته تا کنون نمره قبولی داد. چرا که رهبری فرمودند حرمت مسئولین ارشد نظام باید حفظ شود(سایت معظم له، در دیدار با مجلسیان). هرچند به دیده تردید نگریستن به مواضع جنابعالی عادت نخبگان شده است.چرا که همین دوستان شما در آن نهاد خاص سال 90 مقابل مجلس شعار مرگ بر لاریجانی سر دادند تا از حمایت از جاسبی دست بردارد. وهمین شما ها و همفکرانتان بودید که در میان ایشان سخنرانی های آتشین ایراد می فرمودید. فرض میگیریم که شما آن رفتار زشت را که موجب ناراحتی شدید رهبری گردیده و در سخنرانی عمومی بدان اشاره فرمودند تایید نکرده اید.
2-باز به جمله شما برمیگردیم وسوال میکنیم مگر امروز چه شده است که تصمیمتان مبنی بر اطاعت از رهبری در حفظ حرمت بزرگان نظام را می خواهید عوض کنید؟آیا اینکه بر فرض ،هاشمی سخنی غیر از فرمایش رهبری بر زبان جاری نماید شرعا و عقلا می تواند موجبات حرمت شکنی اورا فراهم نماید؟ آیا مگر رهبری با عالی ترین موازین آزاد اندیشی نفرموده اند که نظام دشمنان خود را به رسمیت می شناسد؟ مگر هاشمی می تواند بالاتر از دشمن قرار بگیرد؟این عین آزادی مورد نظر امام راحل است که در منشور 7 ماده ای خود آن را اعلام نمودند و رهبری در سیره خود اهتمام بدان را اثبات نموده اند.
3-اگر منظورتان از این تغییر رویه تاخت به نتیجه برجام است به نظرم مسیر را اشتباه انتخاب نموه اید. اینکه برخی فکرمی کنند این دولت فقط شبحی از کابینه هاشمی است اشتباه می کنند. روحانی هاشمی نیست و البته هاشمی خود یک روحانی است! اما این نیز نمی تواند مبنایی برای تخریب احتمالی هاشمی شود.
آیا با این منطق نمی توان شما را انحرافی نامید؟4-دست آخر اینکه برای هر سخنی منطقی لازم است. اینکه کمک های مالی بسیاری از بزرگان نظام مانند آیت الله خامنه ای، آیت الله بهشتی، رجایی و البته هاشمی به مجاهدین انقلاب را در بین سالهای خفقان 48 تا 54 را به مثابه کمک به منافقین بخوانیم، ظلم بزرگی به نظام است. در همین تبریز چه افراد متیدن و مذهبی زیادی از مجاهدین مانند محمد حنیف نژاد علیه شاه رزمیدند و بدست ساواک کشته شدند(خاطرات محمد الهی، خواهر زاده شهید آیت الله قاضی). آیا اکنون می توان خود جنابعالی را که در سال 88 آن همه از احمدی نژاد در رسانه منسب به خودتان حمایت کردید به انحراف متهم نمود چراکه سال 90 این جریان توسط آیه الله العظمی مصباح در دولت کشف شد.آیا می توان شما را حامی مشائی دانست؟
با این نوع تحلیل ها آیا اثبات می شود که مرحوم بروجردی محافظه کار بود؟مثلا اگر از برخی از دوستان در مورد آیه الله العظمی بروجردی نظر بخواهند شاید ایشان را هم متهم به محافظه کاری کنند چراکه ایشان در مقابل اعدام نواب صفوی مقاومتی نشان ندادکه گویا این مساله موجب برخی کدورت ها بین امام راحل و معظم له گردید.حال آیا کسی می تواند با استناد به یک واقعه تاریخی که شرایط زمانی خود را داشته است مرجع عالی قدر شیعه را خدای نکرده به محافظه کاری متهم نمود؟
کوتاه سخن آنکه بایستی در مواضع خود دقت کنیم و منویات رهبری را مبنای عمل قرار دهیم که این به عدالت وتقوی نزدیک تر است.
سخنرانی جناب زاکانی امروز در تبریز مبنای قضاوت افکار عمومی خواهد بود.
محسن رضازاده، کارشناس ارشد علوم سیاسی