یادداشت از: مجتبی اسکندری
اینجا البرز است، پارهای از تن کشوری آزاده و
سرافراز. مردمش چشم که میگشایند به آفتاب زیستن، سلامی دوباره میگویند و سر بر
آسمانش که دیگر آبی نیست، میسایند.
هر روز کودکانی پرهیاهو در بطن این شهر متولد و مردمانی آرام، خاموش و رهسپار
ابدیت میشوند، اما زندگی در کوچهها، خیابانها و در لابهلای ازدحام همیشگی آدمهایش
در جریان است.
اینجا همه کوچههایش عطرآگین دم مسیحائی و نام پاک شهدائیست که هر یک خاطرهای
بزرگ برای مردم البرزند، بزرگمردانی که سیرت زیستن را در سکوت فریادگونشان
سالهاست در کوی و برزن البرز طنین انداختهاند.
البرز، دیار سردارانیست که سال به سال بزرگیشان فزونی مییابد و دیار مردمانیست
که همیشه بودهاند و عاشقانه سرودهای انقلابی سر دادهاند.
اینجا سرزمین سربندهای یازهرا (س) است، اینجا سرزمین بدرقه کاروانهائیست که در
دلش فهمیدههای بسیار جای داد.
البرز، بزنگاه دلهای مادرانیست که با دستهایشان سربندهای سبز و قرمز یا زهرا (س)
را بر پیشانی فرزندانشان و به دلهایشان گره زدند، دیار مردمی که قلبهایشان پر است
از معنویت و نور خدا و هنوز در انتظارند و استقبال کنندگانی بینظیر که سرداران
گمنامشان را بر بلندای شانههایشان تا دل ابدیت بدرقه میکنند و با نوای یا مهدی
(عج) اشک میریزند.
البرز، فرزندانی دارد که قامتهای استوارشان را با صندلیهای چرخدار عوض کردهاند،
فرزندانی دارد که خمپاره و موشک در گوشهایشان هنوز زوزه میکشد.
فرزندانی دارد که بیست و پنج بهار را از قاب پنجه کوچک خانههایشان و از روی تخت
به نظاره نشستهاند و با چشم سجده میکنند و هنوز سربازند و دم نمیزنند و لبخند
رهبرشان را به دنیا نمیدهند.
آری البرز، دیار آزاردگی و ایثار، ایمان و عشق است و تو برگزیدهای تا فرزندان این
تافته ایران عزیز، حاصل رفتار و کردار و گفتارت را در مسیر چراغانی شده ارزشهای
متعالی و انسانی انقلاب به تماشا بنشینند.
تو برگزیدهای تا این خلق و خلوص و صداقت را به اثبات برسانی.
امروز مادران همه فرزندان البرز، سربند مقدس خدمت را بر پیشانی تو بستهاند و نیک
میدانی آتیه این یار متعالی را تو و هم قطارانت رقم خواهید زد.
مسیر – حتی در چندگانگیهای خاص امروز – به برکت آنهایی که عشقانه رفتند، روشن است
و فرصت برای خلوص خدمت مهیاست و این مردم، هیچ لغزش و عذری را نمیپذیرند.
فرصت کوتاه است و مغتنم و در اختیار همه آنهانی که همسان تو هستند.
این مردم نیکترین پاداش روزگار را به تو اعطا میکنند و آن عزت است، اگر لیاقت آن
را در گفتار، کردار و رفتار کسب کنی.