به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، استاد نورالله سلامی,چهره ی ماندگار فرهنگ و ادب استان,قریب به یکسال بابیماری مبارزه میکنند و در حدود چهل روز پیش , به منظور ادامه ی مداوا , در بیمارستان ام,آر,آی شیراز بستری میباشند.
چند روزیست که حال این معلم دلسوز و فداکار ، رو به وخامت نهاده و در بخش مراقبت های ویژه بستری شده است.
یکی از اعضای خانواده وی در گفتگو با خبرنگار تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، ضمن تایید وخامت حال وی از همه ی مردم استان خواست برای شفای وی دعا کنند.
وی به خبرنگار ما گفت : آقای سلامی دو عمل انجام داده اند , اولین عمل در تاریخ ۲۳مرداد ۹۵در بیمارستان فقیهی شیراز و دومی در ۱۵بهمن ماه در بیمارستان ام ,آر ,آی شیراز که در حال حاضر در بخش مراقبت های ویژه،I.C.U بیمارستان نمازی بستری میباشند.
چهره ی ماندگار فرهنگی استان را براستی , بهمن بیگی استان کهگیلویه و بویراحمد می توان نامید . استاد سلامی این روزها با بیماری دست و پنجه نرم می کنند و امیدواریم که خداوند به وی شفای عاجل عطا نماید.
نگاهی به زندگی چهره ی ماندگار و فرهنگی استان
استاد نورالله سلامی,در مهرماه ۱۳۱۷ در خانواده ی عشایری,در منطقه ی بویراحمد,متولد شد.ایشان دو سال اول مقطع ابتدایی را در دبستان سعدی روستای نره گاه , به علم آموزی سپری کرده و برای ادامه ی تحصیل به شهر بهبهان عزیمت نمود و مقطع ابتدایی را با نمره ی عالی به پایان رسانید .
استاد سلامی به سال ۱۳۳۷،در دانشسرای عشایری بهبهان با نمره ی ممتاز پذیرفته شد و به تاریخ ۱۳۳۸،به استخدام اداره ی فرهنگ درآمد . ایشان , برای نخستین بار در بخش سرفاریاب شهرستان چرام , اولین مدرسه و کلاس درس را در روستای تلوندی دایر کرد .
استاد همچنین برای مدتی در روستای اسپر شهرستان گچساران و قریب به ۲۰سال در شهر چرام , برای فرزندان میهنش ، خالصانه و صادقانه معلمی نمود و بعد از سالها , برای ادامه ی خدمت معلمی خویش , به زادگاهش بویراحمد بازگشت و در سال ۱۳۷۳ بعد از ۳۶سال خدمت معلمی ، که همه اش را از جان و دل مایه گذاشت ، به افتخار بازنشستگی نایل گردید .
سروده ی زیبا و ماندگار از استاد نورالله سلامی در همایش چهره ی ماندگار استان کهگیلویه و بویراحمد که به همت اداره ی کل آموزش و پرورش استان,برگزار گردید .
" ﺳﺮﺁﻏﺎﺯ ﻋﺮﺿﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ / ﺳﺰﺩ ﻧﺎﻡ ﻧﯿﮑﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﺎ * ﺳﭙﺎﺱ ﺍﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﻣﻬﺮ / ﺗﻮ ﻣﻬﺮﺁﻓﺮﯾﻨﯽ،ﻓﺮﻭﺯﻧﺪﻩ ﭼﻬﺮ * ﺧﺪﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺧﺮﺩ / ﮐﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﻧﯿﮏ ﻭ ﺑﺪ * ﻣﻌﻠﻢ ﭼﺮﺍﻏﯿﺴﺖ ﮔﯿﺘﯽ ﻓﺮﻭﺯ / ﭼﺮﺍﻏﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﯿﻮﻓﺘﺪ ﺯ ﺳﻮﺯ * ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ / ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺯ ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ * ﯾﺘﯿﻤﺎﻥ ﻧﻮﺍﺧﺘﯿﻢ ﺑﻪ مثل ﭘﺪﺭ / ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ * ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺮ ما ﭼﻮ ﮐﻮﻩ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ / ﺑر ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺗﺎ ﭘﺎﯼ ﺟﺎﻥ * ﭼﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﻬﺎﺕ / ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺕ * ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺟﺎﻥ،ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ ﺟﻬﺎﺩ / ﮐﻪ ﺗﺎ ﺷﺪ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺳﻮﺍﺩ * ﻣﻌﻠﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﯾﺶ / ﺯ ﺟﻬﻞ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﻟﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﺭﯾﺶ * ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﮕﻮﯾم من ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺧﻮﯾﺶ / ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﯿﺶ * ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭ ﻣﺎ / ﺯ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻣﺎ * ﭼﻪ ﺁﺭﺵ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﯿﺮ ﮐﺮﺩ /ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ پیر ﮐﺮﺩ * ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﮏ ﺁﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ / ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﯼ نغز ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ * ﮐﻪ ﻧﯿﮏ ﻭ ﺑﺪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯ ﻣﺎ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ / ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﻤﻪ ﺗﺨﻢ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﮑﺎﺭ * ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺳﯽ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﺍﻧﮕﯽ / ﺑﻪ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﭼﻮ ﺑﻬﻤﻦ ﺑﯿﮕﯽ "