تابناک خراسان جنوبی: یادداشت زیر که در خاورستان منتشر شده است اظهارت یک مخاطب است که به وضعیت نشاط و نحوه اجرای صحیح آن و خلاء هایی که در این رابطه در استان وجود دارد، نگارش شده است. این یادداشت جهت توجه بخشی مسئولان استانی و مقامات فرهنگی بازنشر می یابد.
به نام خدا
گزارشی در روزنامه آوای خراسانجنوبی نوشته شده بود که در آن چند تن از مسئولان فرهنگی و اجتماعی استان به بیان نظراتشان حول موضوع شادی و نشاط پرداختند.
بخشی از این دیدگاهها افزایش آسیبهای اجتماعی در خراسانجنوبی را به کاهش نشاط و شادی مرتبط دانستند البته مطالبی نیز در خصوص چرایی و چگونگی نصب تصاویر شهدا در مکان های مختلف ذکر شد که بشدت قابل نقد است:
بنده با مطالعه گزارش مذکور به درستی منظور و مفهوم نشاط و شادی اجتماعی از نظر آنان را متوجه نشدم، هیچ کدام از مسئولان و حضار محترم در آن هم اندیشی، تعریف دقیق و مشخصی از نشاط اجتماعی شادی ارائه نکردند اما با توجه به مصادیقی که تقریبا همه آنها بیان کردند به نظر می رسد برگزاری جشنها، کنسرتها و بعضی مراسم را به عنوان وجود یا عدم وجود نشاط اجتماعی می دانستند.
البته این خرده فقط بر این جمع نیست بلکه هنوز به درستی تعریف دقیق و درستی از موضوع نشاط و شادی متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی توسط نخبگان و اندیشمندان ما ارائه نشده است.
از سوی دیگر تا دلتان بخواهد در 20 سال اخیر صدها ترجمه از نویسندگان خارجی به خصوص نوع غربی آن در کشوربا تجدید چاپهای بسیار منتشر شده که نوع، شیوه و سبک زندگی آنها را از حوزههای فردی گرفته تا خانوادگی، زناشویی و اجتماعی تبیین و تبلیغ میکند.
و شاید به جرات بتوان گفت که در تمامی آنها روی شادی و نشاط تاکید شده است؛ خیلی واضح است که یک نویسندهُ غربی وقتی از شادی و نشاط صحبت می کند، نمود آن را متناسب با فرهنگ خود که رقص، آواز، کنسرت و شادیهای آنچنانی، خندیدن های با مورد و بی مورد در حوزه رفتار شخصی و خانوادگی واجتماعی و نیز برقراری ارتباط راحت و آسان بدون محدودیت خاصدر اینگونه روابط و ... می داند.
با این مقدمه چند نکته در خصوص نظرات بیان شده در گزارش مذکور وجود دارد:
اول اینکه کدام بررسی و پژوهش آماری یا تطبیقی، وجود ارتباط و هم بستگی مثبت بین شادی و نشاط اجتماعی مد نظر حضار محترم (تعداد جشن، کنسرت و بعضی مراسم شادی) را با میزان آسیب های اجتماعی نشان داده است؟
همانگونه که تقریبا همه متفق القول هستیم؛ بیرجند و عموما خراسانجنوبی نسبت به بسیاری از استانهای دیگر کشور به لحاظ میزان آسیبهای اجتماعی در وضعیت بهتری قرار دارد.
به طور مثال در میزان طلاق، بیرجند در رتبه 26 یا 27 بین استانها است و نیز از حیث درگیریها و نزاعهای خیابانی (به خصوص موارد منجر به جرح یا قتل) تقریبا وضعیت مشابهی وجود دارد.
بیرجند از امنترین شهرهای کشور (حداقل بین سه مرکز استان امن کشور) است.
اگر بین این نوع نشاط و شادی مد نظر حضار محترم این هم اندیشی، با میزان آسیبهای اجتماعی ارتباط مثبتی وجود دارد پس علی القاعده بیرجند اکنون باید ار نظر میزان آسیبهای اجتماعی در وضعیت بحرانی قرار داشته باشد که در واقع امر اینگونه نیست و شهرهایی که ما معمولا به عنوان شهرهای شاد همراه با نشاط اجتماعی می شناسیم که باید در رتبه های پایین جدول باشند اما واقعیتهای موجود این را نشان نمی دهد.
دوم؛ تقریبا همه قبول دارند که میزان آسیبهای اجتماعی در بیرجند نسبت به دو یا سه دهه گذشته به طور معناداری بالارفته و این باعث نگرانی در بین عموم مردم و به ویژه نخبگان شده است (البته توجه شود در بند اول میزان آسیب های اجتماعی بیرجند نسبت به سایر شهرها و مراکز استانها سنجیده شده و در این بند این وضعیت نسبت به گذشته خود بیرجند سنجیده می شود).
اگر شادی و نشاط را در برگزاری کنسرت، جشن ها و مراسم خاص بدانیم اکنون در وضعیت متفاوتی در بیرجند می بودیم. دو دهه قبل کدام یکی از این مراسم بیش از میزان و تعداد فعلی، در بیرجند برگزار می شد که میزان آسیب های اجتماعی به میزان بسیار پایین تری نسبت به الان بوده است!...نکته این است که به نظر می رسد اکنون بسیاری از مردم تعداد جشن ها و شادی های خصوصی، خانوادگی، دوستانه و اجتماعی برگزار میکنند یا در آن شرکت می کنند؛ بسیار بیشتر از یکی دو دهه قبل است.
مراسمی که محدودیتی از جانب نهادهای حاکمیتی نیز بر آنها وجود ندارد ( انواع جشن تولدها، سالگرد ازدواجها و مراسم عروسی و حتی دورهمیها و پارتیهای دوستانه و خانوادگی هستند).
با این وضعیت علی القاعده باید میزان آسیبهای اجتماعی بسیار کمتر از گذشته میبود که غیر از جشنهای عروسی و موارد جشن تولد آن هم در بین اقشار خاص، تقریبا جشن و مراسمی نبود.
باید این نکته را خاطرنشان کرد که پدیدههای اجتماعی بسیار پیچیدهتر از آن هستند که وضعیت و تغییر و تحولات آن را بتوان با یک متغیر تبیین کرد و به آن مرتبط دانست. عوامل متعدد تربیتی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی وجود دارند که بر پدیده های اجتماعی اثر می گذارند و حتی از آن تاثیر میپذیرند.
در پایان یک هشدار را باید مدنظر داشت:
شادی و نشاط اگر به درستی تبیین و توضیح داده نشود لاجرم عموم مردم و حتی مسئولان به سمت نسخه ی در دسترس که متاسفانه در دو دهه اخیر بهواسطهی ترجمههای بی شمار از آثار غربی در کشور منتشر شده است؛ خواهند رفت و شادی مترادف با رقص، آواز، موسیقی و پارتیهای آنچنانی خواهد شد که این نوع نشاط در واقع مخدری است که نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه در هنگام مصرف آن فرد و جامعه در نشئهای فرو میرود که هنگام پریدن آثار این نشئه درد، غم، اندوه و دلمردگی با شدت بیشتری بر میگردد و مجددا فرد و جامعه برای فرار از آن با شدت بیشتری به سمت همان مخدر میرود و این دور باطل همچنان تکرار میشود.