تا کنون عبارت ملی کردن به گوشمان زیاد رسیده است. این مقاله سعی دارد توضیحی خلاصه از این واژه را تشریح و فواید آن را بیان کند.
اصطلاح ملی کردن در حقوق و اقتصاد مغرب زمین بعد از انقلاب کمونیستی روسیه پیدا شد. در خود روسیه به عنوان مقدمات سوسیالیستی شروع به ملی کردن منابع تولید نمودند و در کشورهای دیگر مغرب زمین نیز ظاهراً به عنوان سمپاتی نسبت به سوسیالیسم و در معنا به منظور مقابله با پیشرفت کمونیسم منابع عمدهی ثروت را ملی کردند. به دلیل اینکه متدرجاً در مبارزهی دو عامل کار ـ سرمایه دولت به مشکلات برمیخورد و عامل سرمایه که بههیچوجه نمیتوانست از سود مالی بگذرد و مصالح ملی را در نظر بگیرد باعث ایجاد فشار بر (کارگر) میشد و تشنجاتی فراهم میگردید؛ علیهذا دولتها به منظور اعمال قدرت به حذف عامل سرمایه در بسیاری موارد اقدام نمودند و خود جانشین این عامل شدند.
بدین طریق ملی کردن به صورت یک وسیله برای به دست آوردن استقلال و قدرت حاکمه درآمده و هر بار دولتها در مقابل سرمایهداران عظیم احساس ضعف میکردند، درصدد برمیآمدند آن منبع را ملی نمایند. اما جریان جنگ دوم جهانی و مبارزهی ملتها عیله ایدئولوژیهای دیکتاتورمابانه و مبارزات استقلالطلبانه موجب گردید که بعد از پایان جنگ در زمینهی داخلی به منظور تأمین استقلال و آزادی بیشتر ملت در برابر دیکتاتوری و در زمینهی بینالمللی به منظور مبارزه با استعمار و کسب حیثیت ملی اقدام به ملی کردن بنمایند.
انگلستان و فرانسه تقریباً تمام صنایع سنگین و قسمت اعظم از صنایع دیگر و بهخصوص منابعی که مستقیماً به وسایل اولیهی زندگی مرتبط است (آب، برق، تلفن، اتوبوس، مترو) ملی نمودند و در تمام موارد تأدیه «غرامت عادله» جزء تشریفات اولیه تلقی میگردید.
در زمینهی بینالمللی اهم موارد ملی کردن عبارت است از ملی کردن نفت ایران، ملی کردن کانال سوئز، ملی کردن کانال پاناما.
بر طبق مادهی یک پٌرتکل 1952 شورای ممالک اروپا در پاریس ـ که در علم حقوق مورد قبول کلیهی ملتها واقع گردیده است ـ ملی کردن از اختیارات حاکمهی ملتها میباشد مشروط بر آنکه خسارات «به نحو عادلهای جبران گردد» حتی در 1961 که اموال امریکاییان در کوبای کمونیستی ملی گردید خسارات آنان به قیمت عادله جبران شده همچنین در ملی کردن کانال سوئز خسارات جبران گردید.
در ایران: سابقهی اسلامی به نحوی ملی بودن را میشناسد. به عنوان مثال زمین های مفتوح العنوه (اعم از بایر و دایر) زمین های دایر که از کفار بدست آید. زمینهای بایر داخل مملکت، موقوفات مجهولالتولیه، کنارههای دریا، جنگلها و بیشهها، قلهی کوهها و دشتها، معادن و ثروتهای زیرزمینی، رودها و دریاها و محتویات آنها در ملکیت دولت است به نحوی که دولت حق انتقال مالکیت خود را ندارد (البته باید توجه داشت آنچه در حقوق اسلام شیعه به عنوان اختیار دولت گفته شده باشد مربوط به دولت دمکراتیک اسلامی است نه هر دولت غاصب و متصرف قدرت. بنابراین قدرت وابسته به صلاحیت دارندهی آن است. دولت غیردمکراتیک و غیراسلامی، غاصب است و حتی اختیارات عادی هم ندارد).
در ایران اول بار قانون ملی شدن صنعت نفت این اصطلاح را در ضمن متن قانونی به کار برد و ضمن آن دولت ایران صریحاً متعهد گردید که خسارات وارده به کمپانی سابق را به بهای عادلهی روز جبران کند که همه از تاریخچهی این ماجرا کاملاً آگاه هستیم. طبق محاکمات مربوط به این واقعه دولت ایران جبران غرامت عادله را به عنوان شرط ملی شدن قبول نمود.
بعد از آن قانون ملی شدن تلفن مصوبهی 1331 ضمن تأسیس شرکت ملی تلفن مقرر داشت که سهام شرکت قبلی ملی شده به قیمت واقعی خریداری شود و حتی در مقام رعایت اصول برای احتراز از اینکه ارزان شدن سهام که معلول تصویب قانون است به صاحبان آن لطمه نزند.