بزرگترین هیئت مشترک مجموعه های فرهنگی اصفهان شب گذشته با حضور عده بسیاری از فعالان فرهنگی و مذهبی در مسجد نورباران اصفهان برگزار شد.
این برنامه که تحت عنوان « یونس گمگشته باز آید» اجرا می شد، با توجه به ایام شهادت امام صادق و حضور غواصان شهید در اصفهان، از سوی مجموعه های فرهنگی اصفهان به صورت مشترک برگزار شد.
حجت الاسلام محمدرضا زائری، فعال فرهنگی و مدیرمجموعه سرچشمه در این ویژه برنامه با بیان اینکه متأسفانه ما آنگونه که باید قدر نعمت هایمان را نمی دانیم، اظهار کرد: وقتی نعمت ها زیاد می شود، قدر آن را کسی نمی داند. ما در کشور گهرهای بسیاری داریم اما متأسفانه چون تعداد آن زیاد است باعث این شده که قدر آن ها را ندانیم.
** خون شهدا در زمان جنگ کشور را بیمه می کرد**
وی به بیانات امام پیرامون اینکه دفاع مقدس یک نعمت است اشاره کرد و ادامه داد: وقتی جنگ بود و ما کسی را از دست می دادیم، با خود فکر می کردیم که مگر می شود جنگ یک نعمت باشد، مگر کشته شدن عده ای و از دست دادن آن ها نعمت است؟! اما حالا در این زمان وقتی فسادهای مالی و اقتصادی و سیاسی را در کنار مفاسد اجتماعی می بینیم متوجه این سخن امام (ره) می شویم که خون شهدا چه تأثیری در جامعه دارد. خون این افراد جامعه را بیمه می کرد و ما نباید این موضوع را فراموش کنیم.
وی افزود: انقلاب اسلامی یک رویش بزرگ بوده که سبب شده عده بسیاری در داخل و خارج کشور تغییر کنند و حرکت های جدیدی را ایجاد کنند، این حرکت ها امروزه به خوبی از بیداری اسلامی و بهار عربی گرفته تا افزایش تعداد مسلمانان در آمریکا و کشورهای اروپایی قابل مشاهده است.
** تشیع شهدا با نماز جمعه و راهپیمایی فرق می کند **
حجت الاسلام زائری با اشاره به حضور شهدای غواص گردان یونس در اصفهان تأکید کرد: این شهدا سرمایه های ما هستند. نماز جمعه و راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن هر سال در کشور برگزار می شود اما تشیع جنازه شهدا همیشه نیست. مشخص نیست این اتفاق هر چند سال یکبار تکرار می شود، مشخص نیست که در ادامه حیات ما نیز چنین حرکتی اتفاق می افتد یا نه؟!
**مخاطب اصلی این شهدای غواص جوانان اروپایی اند**
وی به زنده شدن انقلاب با حرکت امام خمینی (ره) اشاره کرد و گفت: این جوانان و شهدای غواص با سخنان امام راهشان عوض شد و دوباره زنده شدند، حالا جنازه ها و پیکرهای مقدس این افراد باید به همه آن هایی که رهبری برایشان نامه نوشتند شناسانده شود تا آن ها هم بتوانند زنده شوند و راهشان را پیدا کنند.
مدیرمسئول مجله خیمه بیان کرد: این شهدا گهرهای گران بهایی هستند که نباید برای انتخابات، تیم، گروه یا جناح سیاسی خرج شوند.
** ایستادگی غواضان همان شعار مرگ بر آمریکا است **
وی با اشاره به اینکه عده ای سعی دارند بعضی شعارهای انقلاب تاریخ مصرف پیدا کند، افزود: متأسفانه عده ای خواسته یا ناخواسته می خواهند شعار مرگ بر آمریکا را حذف کنند، می خواهند کاری کنند که این شعار اصلی انقلاب که نشانه ایستادگی و مقاوت است از صحنه حذف شود اما نباید چنین اجازه ای به این افراد داد.
** شهدای غواص تاریخ مصرف ندارند **
حجت الاسلام زائری تصریح کرد: با توجه به این مسائل نباید اجازه داد که این شهدا نیز تاریخ مصرف دار شوند. آدم هوشمند و انقلابی کسی است که اجازه ندهد، این شهدا خرج یک گروه سیاسی شوند چرا که این ها فرزندان این انقلاب هستند و از همین رو فقط باید نام رهبری و امضای امام بالای سر این افراد باشد نه چیز دیگر.
** نباید حماقت های تشیع تهران در اصفهان تکرار شود **
وی افزود: متأسفانه در زمان تشیع این افراد در تهران حماقتی صورت گرفت که سبب شد عده ای مسیر حرکت یکی از ماشین های حمل شهدا را به سمت وزرات خارجه تغییر دهند. چنین اقداماتی شهدا را محدود می کند، این شهدا فرزندان همه ایران اند و نباید محدود به گروه یا دسته خاصی شوند.
مدیر مجموعه سرچشمه تأکید کرد: باید تا سال ها نور برکت این شهدا در اصفهان بماند چرا که نه تنها ما بلکه فرزندان ما نیز حق دارند از برکت این افراد استفاده کنند.
گفتنی است، برنامه " یونس گمشگته باز آید " با همکاری مجمع فرهنگی شهید اژه ای، مجموعه فرهنگی باران، مجموعه فرهنگی بچه های انقلاب، مرکز فرهنگی شهید بهشتی، مرکز فرهنگی 15 خرداد، گردان فرهنگی سلمان ( دارالولایه)، کانون فرهنگی هنری صدرا، مرکز فرهنگی عترت، مجموعه فرهنگی عاشوراییان، هیئت محبین الحسین( کانون فرهنگی هنری رضا نجفی)، محفل فرهنگی محبین المهدی( خانه اصفهان)، کانون فرهنگی هنری محبان حضرت زهرا( مسجد علی قلی آقا)، مجموعه فرهنگی مسجدالامام، مجتمع فرهنگی اسلامی شهید دکتر مفتح، مرکز فرهنگی شهید آیت الله مدری، هیئت منتظران مهدی( خیابان امام خمینی)، کانون فرهنگی بسیج مسجد نورباران، کانون فرهنگی وحدت، یاران خورشید(مجموعه فرهنگی رهروان حضرت مهدی) برگزار شد و به نوعی بابی بود برای همبستگی و اشتراک مجموعه های مختلف فرهنگی سطح شهر اصفهان.
بررسی رابطه اقتصاد و فرهنگ در گفتوگو با دو نفر از مدیران مراکز فرهنگی اصفهان
متکی به خودمان باشیم / توقعات نسل جدید زیاد شده / نسل جدید تحمل سختیها را ندارد / مجموعههای فرهنگی در خط مقدم هستند
برای امور فرهنگی کسی پول نمیدهد! / مجموعههای فرهنگی تنها هستند!
مجله چراغ نوشت: در این میزگرد با مهدی جویافر و آقای نادرالاصل از مسئولان دو تا از باسابقهترین مجموعههای فرهنگی شهر اصفهان یعنی شهید بهشتی و 15 خرداد درباره رابطه اقتصاد و فرهنگ صحبت کردیم. هر دو نفر خود از نسل اولی هستند که علَم مجموعههای فرهنگی را بلند کردهاند و از این نظر به تأثیر اقتصاد و فرهنگ و تغییر نسبت این دو حوزه اشراف کامل دارند. هر دو اذعان دارند که امروزه طبع مخاطبشان متفاوت از گذشته است و امروز نیاز است به فرمولی جدید برای رابطه این دو حوزه برسیم. میزگرد زیر حاصل این گفتگوست.
نادرالاصل:در جواب سؤال شما باید عرض کنم که هر مجموعهای برای موفقشدن ارکانی دارد که یکی از مهمترین رکنهای مجموعه رکن اقتصادی است. در اسلام هم برای تبلیغ نمونههای تاریخی وجود دارد. بهطور مثال کمکهای مالی حضرتخدیجه، جریان هدیه فدک از طرف پیامبر به حضرتزهرا و... ازجمله نمونههای این مسئله است. یکی از دلایل اصلی هدیه فدک به حضرتزهرا از سوی پیامبر این بود که پس از رحلت پیامبر حضرتعلی و حضرتزهرا برای ادامه راه پیامبر و جریان امامت با مشکل مالی مواجه نباشند و دستشان باز باشد. در بحث مجموعههای فرهنگی همین مردمیبودن خود یک امتیاز است که خود مردم بهصورت خودجوش به صحنه آمدند و عموماً مساجد را پایگاه قرار دادند و مساجد از قدیم این ویژگی منحصربهفرد را داشتهاند. مهم این است که هیچ بخشی از آن فرمایشی نیست و خود مردم در ارکان آن ورود پیدا کرده و از بطن و دل خود مردم برخاسته است که این میتواند زمینه نویدبخشی برای موفقیت باشد. قاعدتاً مشکل مالی، مجموعه را دچار بحران و زمینگیر میکند و خیلی از مشکلات دیگر را بهوجود میآورد. از طرف دیگر اگر مجموعهای در وفور و ناز و نعمت مالی باشد الزاماً اتفاق خاصی نمیافتد و نمونههای بسیاری در بخشهای مختلف میبینیم که با وجود تأمینبودن ازلحاظ مالی به موفقیت نرسیدهاند. نه الزاماً دروفورنعمتبودن موفقیت میآورد و نه درتنگنابودن الزاماً ناموفقبودن را به دنبال دارد. نهایتاً هر مجموعهای برای موفقیت باید در همه حوزهها ازجمله حوزه اقتصادی برنامه مدوّنی داشته باشد که بتواند اهداف خود را مدیریت کرده و به نتیجه برساند.
جویافر:به یاد دارم که از اول انقلاب تا امروز هنگام انجام فعالیت فرهنگی یکی از مهمترین موضوعها، مباحث مالی بوده است و هیچ مجموعه اصولی و بهنامی را در خاطر ندارم که فعالیت کرده باشند و مشکل مالی نداشته باشند. تقریباً به این صورت بوده است که مجموعههای فرهنگی هم متولی درآمد بودهاند و هم متولی هزینه و این شیوه عمومیت پیدا کرده است. حالا شاید استثنائاتی هم وجود داشته باشد و همین موجب شده است که اسراف و تبذیر و مواردی از این قبیل در مراکز فرهنگی کمتر باشد و با هزینههای خیلی کمی کارهای بزرگی را انجام بدهند.
این واقعیتی است که ما الآن با آن مواجه هستیم؛ ولی همینطور که آقای نادرالاصل فرمودند این بحث هست که اگر پشتوانههای مالی و اقتصادی در مجموعه نباشد روی فعالیتها تأثیر منفی میگذارد، بهخصوص در شرایط فعلی جامعه ما که نسل جوان به یک سری مسائل عادت کردهاند و انتظار دارند که ابزارهای مالی و اقتصادی و رفاه نسبیای را که در جامعه داریم در مراکز فرهنگی نیز داشته باشیم. شاید اوایل انقلاب این مشکلات نبود. در اوایل انقلاب اردوی کوه که میبردند با نان و خرما پذیرایی میکردند؛ ولی الآن اگر بچههای دوره راهنمایی را اردو ببریم نمیتوان با نان و خرما از آنان پذیرایی کرد و باید حتماً غذایی مناسب فراهم کرد. منظور از این مثال این بود که شرایط فرق کرده است و به پشتوانههای مالی حتماً نیاز است، ولی باز اشاره میکنم که تنها عامل موفقیت پشتوانه مالی نیست. بارها در مراکز دیدهایم طرحهایی را که ازلحاظ مالی تأمین شدهاند، ولی به خاطر نبود خلوص نیت، فعالیت لازم، نیروی انسانی مقتدر و نبود برنامهریزی خوب موفق نشدهاند. باید پشتوانه مالی در کنار طرح خوب، نیروی انسانی خوب و... قرار بگیرد تا ضامن موفقیت شود.
نادر الاصل:شاید برحسب ظاهر توقع داشته باشیم که در نظام جمهوری اسلامی کارِ فرهنگی هم متولی خاص خود را داشته باشد. در نظام جمهوری اسلامی مراکز بسیاری مدعی انجام فعالیت فرهنگی هستند و بودجه دریافت میکنند. پس اگر برحسب ظاهر بخواهیم قضاوت کنیم، باید بگوییم رسالت فرهنگی مختص مجموعههایی است که برایشان قانون تعریف شده است.
در بحثهای فرهنگی پس از بازگشتن دوستان از جنگ احساس نیاز به فعالیتهای فرهنگی شد و به لطف خدا و همت دوستان مجموعههای فرهنگی و مردمنهاد در جاهای مختلفی تشکیل شد. اگر میخواستیم نگاه دولتی داشته باشیم نباید کاری میکردیم. نهادهای متولی کوتاهی و مردم احساس نیاز کردند و خود دستبهکار شدند و اگر این کار را نمیکردند قطعاً خیلی آسیبهای بیشتری میخوردیم. وارد این عرصه شدن در توان ما نیست و درست نیست. همین جمله را امروز مقام معظم رهبری درباره مشکلات اقتصادی فرمودند: «مشکل اقتصادی در همین درون حل میشود.» در مجموعههای فرهنگی هم اعتقاد بنده این است که بههیچعنوان مبنای ما و چشم ما نباید به دنبال منابع مالی غیر از مجموعه خودمان باشد. حالا منابع مختلفی هست که در ادامه عرض میکنم. اما اینکه بخواهیم فرض را بر این بگذاریم و امید داشته باشیم و بگوییم اگر فلان مجموعه از بیرون پولی داد میتوان کار انجام داد و اگر نداد، نمیشود کار درستی نیست. اگر ما تکلیف و وظیفه خود را با تمام توان انجام دهیم خداوند هم از همه طریق کمک میکند. یکی از ابزارهای فعالیت فرهنگی اقتصاد است که حتماً به آن نیاز داریم.
یکی از ویژگیهای منحصربهفردی که در مجموعههای فرهنگی اصفهان وجود دارد، این است که موضوعات را بهصورت تشکیلاتی و ساختارمند دنبال میکنند. خدا رحمت کند شهید بهشتی را که عملاً تجربیات ما حاصل زحمات ایشان در حزب جمهوری است و کارهای تشکیلاتی که در آن انجام دادند. تقریباً بیشتر کسانی که در مجموعههای فرهنگی استان اصفهان هستند قبلاً در حزب جمهوری مشغول بودند و در آنجا با ساختار و روش تشکیلاتی آشنا شدند و تربیتیافته آن هستند. اگر همین مجموعهها از همین تجربه تشکیلاتی خود در مسائل اقتصادی نیز استفاده کنند و اگر بخشی از توانی را که برای انجام کار فرهنگی میگذارند برای تأمین مالی بگذارند مشکلات حل میشود.
جویافر:فکر کنم پاکترین و بیغلوغشترین و پربرکتترین راه تأمین مالی مجموعههای فرهنگی کمکهای مردمی و حق عضویتهای خود اعضای مجموعه است. ولی ما نمیتوانیم این را بهعنوان تنها منبع مالی داشته باشیم و بدیهی است که بخش مالی هر مجموعهای باید با پیگیریهای لازم کمکهای دولتی و عمومی و... را جذب کند و بتواند یک حرکت اقتصادی را انجام بدهد. این سرفصلهایی است که هر مجموعه میتواند داشته باشد.
نادرالاصل:همانطور که آقای جویافر فرمودند بالاخره فرهنگ و روحیات تغییر کرده است. تغییر روحیات در بچهها هم به خانوادهها برمیگردد. مثلاً ما زمان نوجوانی و جوانیمان در تابستان به دنبال کارکردن و کسب درآمد بودیم و حتی گاهی در کنار درس، کار هم میکردیم و علاوهبر احترام فوقالعادهای که برای پدر و مادران قائل بودیم سعیمان بر این بود که باری روی دوش آنان نباشیم و خیلی از ما پس از ازدواج روی پای خودمان بودیم. اما امروزه اگر پدر و مادرها جوانان را حمایت نکنند بسیار دیدهایم که زمین میخورند و در هزینههای جاری زندگی هم میمانند. بخشی از این به تربیت ناصحیح ما پدر و مادرها برمیگردد. حال عرضم این است که اثرات این تربیت به مجموعهها نیز رسیده است. در نسل اول انقلاب توقعات کم بود. قبلاً یک تلویزیون که در مرکز میگذاشتیم خود عاملی بود که بچهها به مرکز بیایند؛ ولی الآن کدام خانهای هست که بهترین کامپیوتر، لپتاپ، موبایل و... در آن نباشد. یکی از نکاتی که ما در جذب دانشآموزان بررسی میکنیم این است که هنگام صحبت به آنها میگوییم گوشی خود را روی میز بگذارند و بهکرات میبینیم که یک بچه دبستانی موبایل دو میلیون تومانی دارد. این متفاوتشدن فرهنگها و نازپروردهشدن بچهها تأثیرات خود را میگذارد. بخشی از آن بخش فرهنگی است که بر عهده خانواده است و قسمتی نیز وظیفه ماست که برای انجام کار فرهنگی باید منابع مالی را تأمین کنیم. درنهایت سه راهکاری که برای حل مشکل اقتصادی مجموعهها به ذهن بنده میآید به این شرح است:
اول، استفاده از خیرین به طرق مختلف که ما نام آن را خیرین فرهنگساز گذاشتیم و نشستهایی نیز با این خیرین داریم.
خود این خیرین نیز به چند روش جذب میشوند.
دوم، استفاده از بودجههای فرهنگی. نهادهای مختلفی بودجههای فرهنگی دارند که گاهی با وجود نیاز به پیگیری زیاد قابلیت استفاده دارند.
در دوره دوم دولت دهم بودجههای کلانی به فرهنگ اختصاص داده شد؛ اما بهدلیل عدم زمینهسازی سر از جاهای دیگری درآورد. رهبر در جلسهای نهیبی به دولت زدند و فرمودند که اختصاص این بودجهها اول نیاز به زیرساخت دارد و من نگرانم که این بودجهها سر از کجا دربیاورد.
سومین راهکار، ایجاد درآمد پایدار است. اعتقاد بنده این است که باید بیشتر به همین سمت برویم و نباید ارزش و اهمیت کار فرهنگی را پایین بیاوریم. جامعه هدف ما بچههای مستحق نیستند و عموماً بچههای خود ما هستند و حرکت ما ارزشمند است و نباید با صدقهگرفتن و گدایی در پی انجام آن باشیم. درست است که جامعه هدف ما دانشآموزان و دانشجویان هستند، ولی ما میتوانیم از نظر و فکر و تجربه از همان بچههایی که قبلاً دانشآموز و دانشجو بودند و الآن شاغل و کارآفرین شدند استفاده کنیم و کارگروههایی تشکیل دهیم. ما در مرکز خودمان کارگروههای اشتغال و کارآفرینی داریم و از نظرات دوستان استفاده میکنیم. درهرصورت سمتوسوی مراکز باید به سمت کسب درآمد پایدار باشد؛ بهطوریکه شأن مجموعهها حفظ بشود و این پول از راه صحیحی تأمین شود.
در چند سال پیش حرکت خوبی که شهرداری انجام داد این بود که هنگام دادن پروانه ساخت بهمساجد به هر مسجد دو الی سه باب مغازه اختصاص داد تا بتوانند هزینههای مسجد را تأمین کنند. مجموعههای فرهنگی نیز باید با حفظ شأن مجموعه و بهدستآوردن درآمد از راه صحیح به تأمین هزینههای مجموعه کمک کنند. هزینههای امروز باتوجهبه توقعات و انتظارات، هزینههای گزافی است. یک خانواده سه الی چهارنفره ماهیانه حداقل یک الی دو میلیون هزینه دارد و مجموعهای عمومی مثل ما که هزینههای عمومی زیادی دارند جای را خود دارد.
جویافر:من مورد اضافهتری برای عنوانکردن ندارم. سبک و سیاق مجموعههای فرهنگی تقریباً مشترک است و شاید در نحوه دریافت تفاوتهایی باشد؛ ولی منابع اصلی همینها است. مراکز فرهنگی کم یا زیاد، با قرض و... منابعی تأمین میکنند و کار خود را پیش میبرند؛ اما من میخواهم بگویم متأسفانه بحث فرهنگ مظلوم واقع شده است و پشتیبانی و کمک دولت و عمومی صورت نمیگیرد یا اینقدر ناچیز است که بهحساب نمیآید. مثلاً فکر میکنم اگر کمکهای دولتی یا عمومی را جمع کنیم زیر 10درصد است. مسئولان ما روز قیامت چگونه میخواهند پاسخگو باشند؟ در جایی که دغدغه اصلی کشور و رهبر مباحث فرهنگی و دینی است. واقعیت هم همین است اصلاً انقلاب ما، انقلاب دینی و فرهنگی بوده است.
اما آیا دولتهای بعد از انقلاب برای مسائل فرهنگی کشور کار درخوری انجام دادهاند؟ اوج اختصاص بودجه به کار فرهنگی مربوط به دولت نهم است. در جلسهای در استانداری، معاون استاندار ریزهزینههای بودجه گزافی که میلیاردی برای امور فرهنگی در اصفهان هزینه شده بود را گفت. همانجا با ضرب و تقسیمی که انجام دادم به معاون استاندار گفتم: آیتمهایی که شما عرض کردید نزدیک به 85 الی 90درصد ربطی به مسائل فرهنگی نداشتند. مثلاً بیشترشان زیرساخت بود مثل خرید کامپیوتر، ساختمان و... و هیچکس پاسخگو نبود.
من فکر میکنم دولتهای ما اصلاً دغدغه فرهنگی نداشتند و بیشتر به مسائل سازندگی و توسعه و... اهمیت دادهاند.
نادرالاصل:ما نگفتیم که فقط کمک مالی کنند بحث ما پشتیبانی و داشتن دغدغه است. این غیر از مباحث مالی است. در ابتدای بحث هم گفتیم که لزوماً هر جا پول هست کار فرهنگی انجام نمیشود و نیروی انسانی خوب، طرح، برنامه، خلوص و... نیاز است. همانطور که در جنگ ما با اسلحه پیش نبردیم و تنها با مدیریت جهادی و پاکی و خلوص نیروی انسانی پیش رفتیم در کار فرهنگی نیز همینطور است و فقط یکی از پارامترها مسائل مالی است. صحبت شما صحیح است که فقط تزریق پول نمیتواند کار فرهنگی را موفق کند و پارامترهای دیگری نیاز است، ولی من بحثم این بود که دولتها و دولتمردان و مسئولان نظام به این سؤال پاسخ دهند که آیا درحالیکه دغدغه رهبریِ نظام دغدغههای فرهنگی است آنها نیز این دغدغه را دارند؟
جویافر:بله درست است؛ ولی نهادهای دولتی هم باید پاسخگو باشند. از روی بودجههای اختصاصدادهشده به حوزه فرهنگ این نهادها میتوان قضاوت کرد. بهترین نهادهای دولتی زیر 10درصد و حتی گاهی 1یا 2درصد بودجه برای کار فرهنگی دارند. منظور من بودجه واقعی است نه تعریفهای الکی که از فرهنگ میکنند. اگر مدیران ما دغدغههای فرهنگی داشته باشند میتوانند غیر از پول شرایط و فضا را فراهم کنند و گاهی بدون هزینه نیز این کار انجام میشود؛ ولی متأسفانه این دغدغه در بین مسئولان ما وجود ندارد. هنوز هم مثل زمان جنگ است که بسیجیان در صف اول بودند و استخوانهایشان خرد میشد و شهید میشدند؛ الآن نیز مجموعههای فرهنگی در خط مقدم هستند و هیچ توجه و کمکی به آنان نمیشود. البته بخشی از آن هم به فرهنگ عمومی برمیگردد؛ مثلاً اگر بگوییم بچهای غذا ندارد و گرسنه است چندین نفر داوطلب کمک و تهیه غذا میشوند؛ اما اگر بگوییم او مشکل بیفرهنگی دارد و نیاز به کتاب دارد کسی حاضر نیست برای او کتابی تهیه کند.
نادر الاصل:قبل از پاسخ به سؤال شما صحبت جناب مهندس را کامل کنم و آن اینکه فرهنگ در بین مردم مغفول واقع شده است. وقتی در یک خانواده هزینه فرهنگی را بررسی کنیم، میبینیم میزان هزینه فرهنگی آن نزدیک به صفر است. شاید برای بچه خود بهترین کامپیوتر، تبلت، پوشاک، خوراک و... را تهیه کنند، اما برای دین و فرهنگ هزینه نمیکنند. یعنی اگر در کل در نظر بگیریم احساس بنده این است که در خانوادهها هزینه اختصاصدادهشده برای فرهنگ نزدیک به صفر است. میگویند اگر خواستی مشکل جامعه را بفهمی ببین مشکل خودت چیست؟ ما از خودمان شروع کنیم و ببینیم چقدر برای زن و فرزند خود هزینه فرهنگی میکنیم؟
اما برای جواب سؤال شما باید بگویم که اولاً مراکز نباید خودشان را به حکومت وصل کنند. نکته دیگر این است که ما بهعنوان عضوی از این انقلاب حق داریم حقوق ضایعشده را فریاد بزنیم و باید بگوییم دولت و دولتمردان به وظایف خود در قبال فرهنگ عمل نمیکنند. ما بالاخره افرادی هستیم که در خط مقدم فرهنگ هستیم. البته به قول قدیمیها اگر به امید همسایه باشی بی شامِ شب میشوی؛ پس ما نمیتوانیم منتظر حرکت بقیه بنشینیم. یک مثالی هست که به نظرم بهتر است اصلاح شود و آن مثال بسیج بود که شما زدید. به نظر من عملکرد بسیج در قبال بودجهای که دریافت میکند موفق بوده است. مرکز فرهنگی شهید بهشتی را مثال میزنم که قبل از اینکه مرکز فرهنگی شود همزمان با انقلاب و قبل از انقلاب پایگاه مردمی بسیج بود و از قدیمیترین پایگاههای بسیج بوده است و الآن هم از فعالترین پایگاههای بسیج در حوزه خودمان است. از حوزه بپرسید و ببینید آیا به این پایگاه بودجهای داده شده و اگر داده شده چه میزان بوده است؟ خواهید دید که بسیار رقم کمی است آن هم به پایگاهی که حوزه 16 و ناحیه امامرضا(ع) معتقد است که فعالترین پایگاه بسیج اینجاست. در اصفهان که بودجه خاصی نمیبینیم حالا اگر در تهران هست ما نمیدانیم. اگر هم بودجه سرانه کشور هست ما در پایگاهها ندیدیم. اینکه بسیج را مثال زدید باید بگویم که مشکل بسیج بودجهای نیست اشکالش در حوزه مدیریت فرهنگی است که قوی عمل نمیکند. ما در اینجا به بچههای دوم و سوم راهنمایی که عضو میشوند بههیچعنوان اجازه ورود به بسیج را نمیدهیم و خود آنان نیز میدانند که باید هفتخوان را بگذرانند تا عضو پایگاه بسیج شوند. ازجمله شرایط ورود به بسیج، گذراندن چهار سال دبیرستان، معدل خوب، رفتار و اخلاق خوب است. برخلاف برخی پایگاههای دیگر که بسیج پاتوق بچههای بیسواد و... شده در مرکز ما شرایط سختتر است.
بسیج به جهت مدیریتی و فرهنگی برنامهریزیهای خوبی ندارد و خودِ متصدیان و مدیرانشان ظاهراً به این جمعبندی نرسیدهاند که ساختارشان باید در یک ساختار بهتر و تشکیلاتیتر اداره شود. مثلاً گاهی مسئولان میآیند و میگویند امشب ایستبازرسی داریم. من به آنها میگویم ایستبازرسی وظیفه نیروی انتظامی است نه ما. رسالت و وظیفه ما چیز دیگری است و فقط در موارد استثنایی که کمبود نیرو هست و بحرانی است باید ورود پیدا کنیم مثل اوایل انقلاب و فتنه سال 1388.
در مورد رانت هم اصلاً اسمش رانت نیست و ما وظیفه داریم پیگیری و احضار کنیم. مثلاٌ ذوبآهن مجتمع فولاد بودجه فرهنگی دارد و طبق قانون باید خرج فرهنگ کند. دو تا باشگاه ورزشی زدهاند که مثل دکان شده برای آنها و از این جیب به آن جیب میکنند. اینکه چقدر کار فرهنگی و کار ضد فرهنگی میکنند من نمیدانم. فقط اسمش بودجه فرهنگی است. تازه مدیریتها هم سلیقهای عمل میکنند؛ مثلاً من خبر موثق دارم که فلان مدیر ذوبآهن بودجه کلان فرهنگیِ گرفتهشده را در استان دیگری خرج کرده است. پس اسمش رانت نیست. ما باید چشمان خود را باز کنیم، پیگیری کنیم، احضار کنیم و حق فرهنگ کشور را پیگیری کنیم و به قول امیرالمؤمنین(ع) حق گرفتنی است.
جویافر:بله در آن مقطع یعنی دوره دوم شورا که بنده عضوش بودم تعداد دیگری از افراد شورا نیز عضو این مراکز فرهنگی بودند مثل خود من که اول عضو مراکز فرهنگی بودم و بعد به لطف خدا به شورا راه پیدا کردم. ما چندین طرح به شورا آوردیم و با تصویب این طرحها حرکتی جدید ایجاد شد. البته خیلی با ایدهآلها فاصله داشت؛ ولی درنهایت توانستیم 3 الی 4 تا ردیف بودجه کلان در شهرداری و... را بگیریم که یکی واریز مستقیم پول بود، یکی دیگر تعیین ردیفی برای مراکز فرهنگی بود و دیگری تشکیل کمیتهای برای شناسایی مجموعهها که باتوجه به وزن و درجه به آن مرکز کمک شود و به سلیقه و میل افراد انجام نشود. بعدازآن بود که قرار شد یک سری اماکن مانند سالن مطالعات به مجموعههای فرهنگی واگذار شود. البته در طرح چنین بود که مالکیتها واگذار شود، ولی فقط تولیت واگذار شد آن هم با بودجههای خیلی کم که صرفاً برای ازسرخود بازکردن بود تا کمککردن به مجموعههای فرهنگی.
مثلاً سالن مطالعهای که ماهیانه با 10 میلیون تومان اداره میشد الآن با 2 میلیون تومان اداره میشود و جالب است که مرکزی با ماهی 2 میلیون تومان سالن را اداره میکند و از آنجا استفاده هم میکند. یک سری ردیف بودجههایی نیز در آن مقطع شورای دوم تصویب شد که تا آن موقع وجود نداشت و به لطف خدا هنوز پایدار است.
نادر الاصل:بعضی از مجموعهها بهندرت به این جمعبندی رسیدهاند که در قبال سرویسی که به یک عضو میدهند هزینهای دریافت کنند که این درخور تأمل است و ما هنوز در مجموعه خود به این نتیجه نرسیدهایم و مضراتی برای آن میبینیم. گاهی این بحث بوده است که خانوادهها برای انواع کلاسها هزینه میکنند چرا اینجا که خدماتی برای روح و فکر و دین آنها ارائه میشود هزینهای دریافت نشود؟ بعضی از مجموعهها اعتقاد دارند که باید بخشی از هزینهها از خود شخص گرفته شود؛ ولی مجموعه ما مضرات آن را بیشتر از فوایدش میدانست و هنوز وارد این موضوع نشدهایم. درآمد پایداری که عرض کردم عضو را درگیر نمیکند مثلاً اگر در مقطعی توانستند 100میلیون تومان درآمد بهدست آورند آن را بهطور کامل خرج نکنند و بهعنوان سرمایه حفظ کنند و با آن کار کنند تا درآمد پایداری داشته باشند.
نادر الاصل:ما این کار را به شکل دیگری انجام دادهایم؛ مثلاً برای برنامه محرم در جلسههای عمومی خود اعلام کردهایم که اگر کسی خودش و یا خانوادهاش تمایل به کمک دارد میتواند بهصورت ماهیانه یا مقطعی کمک کند. ما در استراتژی مجموعه به مسئول مالی گفتهایم تمرکز خودت را روی خیرین و منابع و اعتبارات نگذار. مثلاً ما در ماه از محل قبوض 3 میلیون تومان درآمد کسب میکنیم ولی در برابر هزینههای ما عدد بسیار کمی است. برای مثال برگزاری ده شب مراسم محرم مرکز شهید بهشتی 400 میلیون تومان هزینه داشت که حدود 270 میلیون تومان فقط برای شام هزینه شد. پس شاید هزینهها از طریق خیرین تأمین شود، به اعتبارات دولتی هم که امیدی نیست؛ پس تنها راهش این است که روی پای خودمان باشیم و پولی که از منبعی تهیه میشود را بهعنوان سرمایه حفظ کنیم تا قلکی باشد و از سود آن کارهای مجموعه را انجام دهیم و مجموعه را بگردانیم.
ساختاری که ما در مجموعه مرکز داریم به این صورت است که مجموعههایی شامل هیئتامنا، مدیرعامل و... میباشند و مجموعههای دیگری بهعنوان مجموعههای ستادی مثل معاونت منابع انسانی، معاونت عمران، معاونت مشارکتهای مردمی، معاونت روابط عمومی، معاونت راهبردی و... فعالیت میکنند.
ما چون در نیروی انتظامی با عنوان خیریه فرهنگی ثبت شدهایم دو خط قرمز از لحاظ قانون داریم؛ یکی بحث سیاسی و یکی بحث اقتصادی. برای همین دیدیم برای بخشی که مسئولیت امور اقتصادی را دارد هر اسمی بگذاریم بار منفی دارد، برای همین اسم معاونت مشارکتهای مردمی را انتخاب کردیم. در این ساختار از این معاونت خواستهایم تا پولی را که از هر یک از طریقهای ذکرشده جذب میشود، جهت دهد و با خرید زمین، مغازه، راهاندازی کار تولیدی و... اصل پول را حفظ و سود آن را به مجموعه وارد کند.
در چشمانداز مجموعه ما برای ایجاد بنیادهای تخصصی مانند تلویزیون ماهوارهای، شبکه مجازی و ایجاد مجتمع آموزشی برنامهریزی شده است. همانطور که الآن مدرسه قدسیان را داریم میخواهیم به آموزش عالی هم ورود داشته باشیم و برای تأمین و راهاندازی اینها قاعدتاً به درآمدهای پایدار نیاز است.