سردار شهید سرتیپ قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از آغاز جنگ ضد داعش و تحولاتی که طی سالهای بعد از خیزشهای عربی در منطقه شکل گرفت، دیگر همانگونه که رسانه های آمریکایی او را لقب داده بودند، فرمانده سایه ها نبود. او مدیریت مبارزات ضد گروههای تروریستی در کشورهای سوریه و عراق را در دست داشته و حضوری علنی در عرصه های مبارزات در این میادین داشت. در این سالها حاج قاسم در تمامی جبهه های مبارزه در عراق و سوریه دیده می شد و در اتاقهای عملیات و نشستهای نظامی مشارکت داشت.سردار سلیمانی نماد اسطورهای بالا و کاریزمای گستردهای در داخل کشور بهره مند بود و طی دهههای گذشته فعالیتهای گسترده خود را برای مهار گسترش داعش و انجام مبارزات ضد گروههای تروریستی دیگر و برنامهریزی جهت آموزش گروههای مبارز با داعش در راستای فتوای مرجعیت شیعه دنبال کرده و هزاران نفر از داوطلبان جدید را آموزش داده بود.
عملیات نظامی آمریکا در مسیر فرودگاه بغداد همانگونه که برخی رسانه های وابسته به سرویس های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی آن را بزرگ نمایی میکنند، از نظر امنیتی و عملیاتی، پیچیده نبود. این عملیات گرچه هدفی بسیار مهم و بزرگ را دنبال میکرد، اما تحرکات سردارسلیمانی در سطح منطقه بر کسی پوشیده نبوده و هدف قرار دادن یک کاروان کوچک نیز نمی توانست یک دستاورد مهم عملیاتی لحاظ شود، البته آنچه که در این اقدام حائز اهمیت بود، سطح تهور ترامپ بود که البته میتواند پیامدهای وخیمی برای خود او و آمریکا داشته باشد.
می توان ترور سردار سلیمانی را به ویژه در شرایط کنونی منطقه اشتباه راهبردی آمریکا توصیف کرد، آمریکایی ها طی ماه های گذشته تمرکز بالای خود را در ایجاد تفرقه و اختلاف بین دو ملت ایران و عراق قرار داده بودند، اما خون شهید سلیمانی تمامی این تلاشها را به بنبست رساند و جبهه مقاومت منطقه را در برابر توطئههای آمریکا بیش از پیش مستحکم تر کرد، تا جایی که اکثریت تحلیلگران منطقه خروج آمریکا از عراق و برخی دیگر از کشورها را یکی از محتملترین گزینه های مربوط به واکنش ایران و محور مقاومت به عملیات تروریستی آمریکا در بغداد میدانند.
در خصوص واکنشهای ایران به عملیات تروریستی آمریکا در خاورمیانه مطالب زیادی مطرح است که میتوان آن ها را در نکات زیر بر شمرد:
- اولین نکته این که ترور شخصیتی در این حد از اهمیت برای ایران و کشورهای عضو محور مقاومت قاعدتاً نمیتواند بدون پاسخ قاطع آنهم در ابعاد نظامی باقی بماند. پاسخی که میتواند گسترهای به وسعت تمام منطقه و حتی جهان داشته باشد.
- تجربه مقاومت منطقه ای نشان داده که تصمیمسازان محور مقاومت عجلهای در گرفتن انتقام عملیات تروریستی دشمنان خود ندارند، لذا انتظار عملیات سریع برای واکنش ایران طبیعی نیست، بلکه احتمالا باید چند هفته برای مشخص شدن ماهیت واکنش ایران که طبعا بعد از انجام عملیات روشن خواهد شد، صبر کرد. به این ترتیب میتوان گفت اقدام آمریکا و کشورهای اروپایی در خروج فوری شهروندان و کارمندان شرکتهای بینالمللی از منطقه نمیتواند آنها را از دامنه عملیات تلافی جویانه محور مقاومت دور کند، مگر اینکه خروج آنها دیگر بازگشتی به منطقی نداشته باشد. البته در این صورت نیز سناریوهای دیگر مربوط به عملیات انتقامجویانه همچنان معتبر باقی خواهد ماند. از سوی دیگر محور مقاومت همواره ثابت کرده که از هدف قرار دادن غیر نظامیان در اقدامات تلافیجویانه خود مبرا است، لذا اقدام آمریکا در خروج اتباع این کشور در سایه افزایش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه، در حد یک اقدام تبلیغاتی باقی مانده و تاثیری در روند اقدام تلافیجویانه ایران نخواهد داشت.
- یکی از ابعاد مهم مربوط به عملیات انتقام جویانه محور مقاومت در خصوص مکان انتخاب شده برای این پاسخ است، این را می توان مهمترین ابعاد نگرانی رژیمها و کشورهای حامی آمریکا در منطقه دانست. این موضوعی بود که از همان ساعات اولیه در رسانههای صهیونیستی و برخی رژیم های منطقهای خود را نشان داد و تل آویو از اولین رژیمهایی بود که خود را یکی از اهداف احتمالی واکنش انتقامجویانه ایران نسبت به این ترور توصیف کرد. همانگونه که از بیانیه شورای عالی امنیت ملی نیز مشخص است، احتمالاً عملیات تلافیجویانه ایران به صورت مختص شامل نیروهای آمریکایی حاضر در پایگاههای منطقهای یا منافع این کشور در منطقه خواهد بود که رژیم صهیونیستی نقش مهمی در این سناریو ایفا می کند.
- یکی از نکات مهم در خصوص واکنش انتقامجویانه ایران نسبت به ترور سردار سلیمانی این است که هیچ یک از طرف های ایران و آمریکا در شرایط کنونی به دنبال آغاز جنگ فراگیر نیستند، لذا واکنش تلافیجویانه ایران به گونهای نخواهد بود که باب جنگ فراگیر منطقهای را ایجاد کند، البته این موضوع نمیتواند قاطعیت ایران در انتقام خون شهید سلیمانی و همرزمانش را تحت الشعاع قرار دهد. این مشخصهها بر پیچیدگیهای انتخاب دقیق هدف عملیاتی نیروهای مقاومت افزوده است.
گرچه اقدام تروریستی آمریکا در هدف قرار دادن سردارسلیمانی میتواند ناشی از تحولات داخلی این کشور و روند استیضاح ترامپ یا تلاش وی برای پیروزی در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری آمریکا باشد اما قطعا این تمام انگیزههای آمریکا از این اقدام نیست و تحریکات رژیم صهیونیستی و رژیم آل سعود می تواند نقش قابل توجهی در این زمینه داشته باشد. بویژه که ترامپ پیش از این نیز نشان داده که قدرت مقاومت کمی در برابر دلارهای نفتی عربستان دارد. علاوه بر اینها این عملیات را می توان ناشی از خشم آمریکا نسبت به اقدام خودجوش مردم عراق در محاصره سفارت این کشور در بغداد دانست، آن هم بعد از اینکه که واشنگتن چندین ماه برای متهم کردن ایران در عراق و جلوه دادن ایرانی ها به عنوان دشمن شماره یک مردم عراق زمان و هزینه صرف کرده بود.
از سوی دیگر محافل بین المللی و به ویژه رقبای ترامپ معتقدند که استفاده ترامپ از ابزار ترور سلیمانی در معادلات داخلی آمریکا می تواند یک شمشیر دولبه باشد و جان بسیاری از نظامیان این کشور در گوشه و کنار دنیا را به مخاطره بیاندازد. کسی چه می داند، شاید یکی از نتایج خون سردار سلیمانی این باشد که ترامپ اولین رئیسجمهور طی چند دهه گذشته در آمریکا باشد که تنها یک دوره در این سمت بوده و نتوانسته آراء مردمی در دور دوم را کسب کند.