ایسنا: غار قلعه اسپهبد خورشید به عنوان نگین و خورشید سوادکوه در حد فاصل سه راه خطیر کوه (تنگه دوآب) به سمت سَرتنگه، بر فراز کوه شِروین قرار دارد. این اثر تاریخی سال 1381 با شماره 7839 در فهرست ثبتی میراث فرهنگی ایران قرار گرفت. اهمیت این بنا در کنار آثار دیگر منطقه در شهرستان سوادکوه، که از تراکم بالایی نیز برخوردار هستند، ارزش شهرستان را صد چندان کرده است. از تهران تا غار قلعه اسپهبد خورشید از مسیر جاده فیروزکوه حدود 170 کیلومتر فاصله است. بعد از گذر از گردنه گدوک و رسیدن به تنگه دوآب، در سمت راست جاده، مسیری است که بر فراز کوه غار با عظمت اسپهبد خورشید دیده می شود.
در راستای تاریخ این طاق طبیعی و بقایای معماری موجود در آن، کتابهای کهن تاریخ طَبَری و تاریخ طَبَرِستان که به نوعی قدیمیترین منابع ما هستند، به روایت اِسپهبدان و اِسپهبد خورشید میپردازند. این منابع به بیش از 8 قرن پیش بر می گردند.
در این منابع به این مسئله اشاره شده که در زمان جنگ ایران با خلیفه عباسی در صدر اسلام بعد از دههها هنوز در خاک طبرستان، اسپهبدان به دفاع از داشتههایشان میپرداختند. در دوره جنگ ایران با سرداران عباسی در کوهستانهای البرز در خاک امروزی سوادکوه، بنا بر روایتهای تاریخی خانواده اسپهبد خورشید، آخرین بازمانده خاندان اسپهبدان که در شمال ایران و در حوزه جنوب شرقی و جنوب دریای مازندران سکونت داشتهاند، به این طاق پناه میبرند. این دهانه طاق آخرین سرپناه ایرانیان در شمال کشور، در برابر جنگ با خلیفه عباسی بوده است.
از نظر سازهای شاید این بنا کمی قدیمیتر از دوره جنگهای گفته شده باشد. اما با توجه به دادههای تاریخی میتوان در دوران پایانی ساسانیان از این بنا به عنوان قلعه و پادگان نظامی نام برد.
این دهانه از نظر تاریخی به مانند کتابی است که تاریخ طبرستان و ایران دوران ساسانی در آن به پایان میرسد و پا به دوران اسلامی خود میگذارد. حدود 2 سال و 7 ماه طبق گفته ابن اسفندیار در کتاب تاریخ طبرستان خانواده اسپهبد و سربازان آنجا ماندند و در آخر تسلیم شدند و اسپهبد خورشید که در غرب طبرستان در حال لشکرکشی بود، با شنیدن این خبر خودکشی میکند و سلسله اسپهبدان در شمال کشور برای همیشه به پایان رسید و به نوعی آخرین بازماندگان ایرانی با فرهنگ پیش از اسلام در ایران بودهاند.
1260 سال قبل (761 بعد از میلاد) با مرگ اسپهبد دفتر تاریخ غار به پایان میرسد. به گفته حسین نعمتی باستان شناسی که به بررسی این غار در سال 1394 پرداخته است، آثار این دهانه تا دوران صفویان قابل بررسی و پژوهش است. به نوعی تا 500 سال قبل هنوز از این دهانه استفاده میشده است. برای مطالعات تاریخی باید منتظر کتاب در حال چاپ احمد باوند سوادکوهی بود که نامش "اسپهبد از افسانه تا واقعیت" است، که به بررسی و تحلیل سه منبع مرجع در دورههای مختلف تاریخی در مورد روایتهای متفاوت از رخداد تاریخی دهانه اسپهبد خورشید میپردازد.
می شود این طاق را بزرگترین طاق تاریخی جهان نامید. با جستجو در فضاهای علمی و اینترنتی تا به امروز به دهانه و طاقی با این ابعاد یعنی 100 در 85 متر اشاره نشده، و همچنین دهانهای با این بزرگی که در آن معماری و تاریخی نهفته شده است. در مورد بزرگترین یا بلندترین غارها مطالب و نمونه میبینیم، اما طاق خیر.
در مناطق کوهستانی و کوهپایهای البرز در مازندران شاهد این گونه ساخت و سازها حتی تا شهرستان بهشهر هم هستیم و همچنین در مرز بین ساری و کوهستانهای هم مرز با استان سمنان.
در شهرستان سوادکوه با شناساییهایی که این سالها انجام دادهایم و همچنین جناب احمد باوند سوادکوهی و دیگر عزیزان در منطقه به بررسی دهانههای دیگر نیز پرداخته اند دریافتیم که هیچ کدام بزرگی دهانه اسپهبد خورشید را نداشتهاند. مثال نزدیک آن دهانه غار کیجا کرچال است که پرونده ثبتی آن را به همراه گروه چکاد و بیگ وال ساری انجام دادهایم، که خوشبختانه حسین نعمتی از کارشناسان محترم میراث فرهنگی استان، از این پرونده دفاع کرد. غار قلعهها در منطقه بسیارند، اما بزرگی غار قلعه اسپهبد خورشید را ندارند.
پیشینه مطالعات باستانشناسی و معماری غار قلعه اسپهبد خورشید
از نظر مستندسازی، مطالعات میدانی و ارائه مقالات موثر، جناب چنگیز شیخلی، پدر غارشناسی ایران از مردمان خراسان برای اولین بار در سال 1337 طراحی از نمای عمومی طاق و بقایای وضع موجود معماری آن و پلان قسمت شاهنشین و برداشتهای دیگر را انجام داد که نشان از نبوغ بالای ایشان در آن دوران داشته که توانست تقریبا همه بخشهای معماری آن را درک کند. بعد از جناب شیخلی، اولین باستان شناسی که داخل این غار رفت علی یوسفی ارفه دهی بود که در اوایل دهه 80 به این غار وارد شد که برای تکمیل پایاننامهاش بود. بعد از آن، بنده در سال 1387 برای اولین بار با گروههای سنگ نوردی بیگ وال و چکاد ساری توانستم بارها به داخل غار بروم و در راستای برداشتهای چنگیز شیخلی به برداشتهای معماری دیگری برسم؛ که تقریبا تمام بقایای وضع موجود معماری را در کامپیوتر طراحی کردهام.
بعد از بنده میدانم در سال 1393 احمد باوند سوادکوهی نیز برای تکمیل کتاب اسپهبد خورشیدشان به این غار برای مطالعات پایانی صعود کردند. باستان شناس دیگری که توانست از سازه برداشت کند محمد فلاح بوده که در سال 1394 توانست بخشهای دیگری از معماری غار را برداشت کنند. در راستای مطالعات سنگنوردی نیز گروههای زیادی چه در استان و چه برون استانی به این غار صعود کردند. در این یادداشت نام تمام کسانی را آوردم که از این سازه برداشتهایی از لحاظ معماری داشتهاند