کد خبر: ۲۸۹۱۵۷
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۶ 01 September 2016

  

مقاله-سالار صحرانورد                                  

رسانه ملی تنها سازمان متولی قانونی پخش برنامه های رادیو و تلویزیون  است و فارغ از تملک اصلی رادیو و تلویزیون  صاحب شرکت فیلم سازی ستاره فیلم بوده ودر کشور ما  به عنوان یک نهاد قدرتمند رسانه ای و تاثیر گذار در حوزه ی فرهنگی ، اجتماعی و آموزشی قلمداد می شود  اما سوال اینجاست که معیار و مقیاس عملکرد این تریبون رسانه ای در انتشار اخبار، تهیه و تدوین گزارش های خبری در شبکه های اطلاع رسانی ، انتشار فیلم و سریال ها و در یک کلام اشاعه بسته های فرهنگی ، سیاسی ، مطبوعاتی بر چه اساسی میباشد؟ راقم این سطور با احترام به تمامی شخصیت ها و دست اندرکاران فعلی و سابق  صدا و سیما در سطوح ملی و استانی و با عرض تعظیم به خادمان راستین مردم در هر سلایق و گرایش سیاسی و شخصیت های موجه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و با اغماض از منافع فردی به نگارشی از میزان عملکرد این سازمان در چند سال ماضی در واقف سازی وآموزش مهارت های مختلف در حوزه های متعدد  به  افکار عمومی  میپردازد.

 اصل 175 قانون اساسی تصریح میکند در صدا و سیما آزادی بیان و نشر افکار عمومی با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشورو رعایت عدالت باید تامین شود و رسانه ی ملی باید سوا و فارغ از فضای سانسور، هوچی گری و سلیقه ای عمل کردن باشد اما متاسفانه باید معترف این قضیه باشیم که صدا و سیما نه تنها از این فاکتورهای منبعث گرفته از مطالعات علمی، پژوهشی و اختصار شده از روح قانون اساسی مستثنی بوده و عملکرد برخی از کارشناسان و زمام داران این سازمان شالوده تحقق آرمان ها واغراض های سیاسی شان میباشد مصداق بارز این عملکرد غیر حرفه ای ،خام و شتاب زده رسانه ملی را میتوان در به راه انداختن موج گسترده ای از بهتان ، افترا و تعدی به شخصیت های موجه و والای سیاسی من جمله کارگزاران دولت فعلی را در پیش برد مقاصد شخصی و منافع جناحیشان با اغماض از مصالح عمومی کشور و رعایت عدالت و انصاف میتوان مورد تفحص و تفتیش قرار داد

رسانه ملی خود باید تریبونی برای انعکاس مطالبات و دغدغه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردم و تنویر افکار عمومی با به اشتراک گذاشتن محصولات سیاسی،فرهنگی ،اقتصادی (با در نظر گرفتن منافع ملی )باشد نه تریبونی که خروجی اغراض و بینش اتاق فکر و اتاق فرمانش با دستپاچگی تمام به سیاه نمایی سکان داران هدایت و رهبری (قوه مجریه)بپردازند حال مطروحه کردن این استفسار در این قسمت از یادداشت خالی از لطف نیست که  چرا کارشناسان و متولیان رسانه ملی زمانی که کشور در طی سال های 84-92 به ویلی از آسیب ها و تهدید ها فرو رفته بود سکوت پیشه کرده بودند؟چرا رسانه ملی زمانی که مملکت با قضیه هولوکاست وهاله نور مورد قهقرا قرار گرفت ری اکشن خاصی از خود مبرز نکرد؟چرا رسانه ملی زمانی که  پول بیت المال به بهانه ی ترقی در شاخص های توسعه ملی یا ارتقا لول های علمی ،پژوهشی موسسات آموزش عالی و یا بورسیه دانشجویان داخلی به خارج ازکشور آن هم با ارقام بسیار بالا  توسط مسئولین وقت به تاراج رفته بود خودش را به بی خبری زده بود؟ واکنش صدا و سیما به اختلاس های چند هزار میلیاردی و رانت های مالی که در بزرگترین بنگاه اقتصادی(بانک)  با تساهل و تسامح از سوی برخی دجالان وشارلاتان ها صورت میگرفت چه بود؟ چرا واکنش رسانه ملی  در جریان بورسیه های دانشجویی که  5میلیارد و 200میلیون تومان از پول بیت المال به صورت هنگفت و با تبذیر صرف بورسیه های غیر قانونی دانش آموختگان شد و نزدیک به 17 دادخواست علیه 17 نفر از مسئولین وقت وزارت علوم و سازمان امور دانشجویان در دیوان محاسبات کشوری و توسط هیات مستشاران دیوان صادر شده بود به نسخه عملی تبدیل نشد؟ در کدام ماده یا تبصره قانون اساسی کشورمان ذکر شده است که رسانه ملی میتواند صحبت های شخص دوم مملکت را در یک مصاحبه مطبوعاتی یا یک همایش داخلی با خط گرفتن از یک مرکز فرماندهی واحد قطع کند؟آیا این عمل صدا وسیما را ما سوا از جفا و هتک به حرمت و حیثیت شخص رئیس جمهور و پیش برد منافع جناحی میتوان به چیز دیگری تعبیر کرد؟آیا میتوان با رفتار دوگانه و یا  عمل کردن با تفسیر استحسانات من عندی مملکت را در عرصه های فرهنگی ،اجتماعی به سمت ترقی سوق داد و معضلات دامن گیر جامعه  هدف را در حوزه های مختلف به بررسی های اجمالی و میدانی کشید؟چرا باید این تریبون به جای اعتنا به مطالبات و انتقادات مردم از عملکرد مسئولین دولتی، نمایندگان مجلس و شخصیت های نظامی به تریبونی برای برخی نا اهلان و نان به نرخ روزخورها مبدل شود که با اذکار وعده های ماکرانه و پوپولیستی سعی در برانگیختن و ارضای احساسات مردم داشتند؟این ها همگی اوصافیست که کارشناسان و متصدیان رسانه ملی باید پاسخ گوی آنان باشند

مسئولان و زمام داران رسانه ی ملی باید بر تکالیفی که قانون اساسی و قانون حاکم نظارت بر کشور و مقام معظم رهبری برای آن ترسیم و تسطیر کرده اند به اشاعه بسته ها و محصولات فرهنگی ،اجتماعی و خبری بپردازد

  اخیرا سناریوی فیش های نجومی کارگزاران دولت فعلی در فضای مطبوعاتی و شبکه های اجتماعی  اذهان و افکار عمومی را با تحلیل هایی مواجه کرده بود که طرح این ایدولوژیک یک حرکت بسیار خوبی در راستای استمداد به دولت در شفاف سازی پرداختی های نامتعارف من جمله فیش های حقوقی برخی از متصدیان بانکی بود که شخص آقای روحانی با ذکاوت تمام با افتراق امور حوزه اداری-استخدامی از سازمان برنامه و بودجه و تشکیل سازمان خودگردان اداری،استخدامی به برخورد قاطع و قانونی با خاطیان این امر پرداخت .متن موضوع افشای پرداختی های نا متعارف  برخی از مدیران بانکی دولت  تدبیر و امید  به عنوان یکی از  شالوده اختیارات صدا و سیما و مطبوعات ورسانه های مجازی و اجتماعی در کشور تلقی میشود اما سوال اینجاست که چرا متولیان وخبرنگاران رسانه ملی تاکنون  به  افشای فیش های حقوقی کارکنان دستگاه قضایی، زمام داران قوای نظامی ، نمایندگان مجلس نپرداخته اند ؟ آیا این امر تک قطبی عمل کردن صدا و سیما در بحث افشای فیش های نجومی نیست؟چرا رسانه ملی موج گسترده ای از یورش و هجمه به سکان دار قوه مجریه را  با دستاویز قراردادن پرداختی های نامتعارفی که بر اساس یک خطای مدیریتی صورت گرفته بود آغاز کرده است؟ در حالی که میزان پرداختی های نامتعارفی که در دولت فعلی به وقوع پیوست به اندازه بال مگس ها اختلاسها و فساد های مالی دولت نهم و دهم که با قصد مجرمانه و تعمدانه صورت گرفته بود نمیشد.

برجام  یکی از راهبرد های بلند مدت در شاخص های توسعه اقتصادی و یک دستاورد ملی بود که از طریق روابط دیپلماتیک  و بین المللی مسئولین تیم دیپلماسی دولت تدبیر و امید با اعضای دائم شورای عالی امنیت ملی(گروه 1+5) و با درایت و تدبیر مقام معظم رهبری و سعه صدرو تلاش ملت فهیم ایران حاصل شد که از ثمرات آن میتوان به سرازیر شدن فناوری های نوین در کشور ،گشایش کانال های مبادلات و مصارفات  نرخ ارزها فی مابین بانک های داخل کشور با بانک های خارجی وکانال های بیمه ای، گشایش دروازه تحریم ها برای انجام فعالیت های اقتصادی، مطرود کردن اسلام هراسی و ایران هراسی در جوامع بین الملل و افزایش صادرات غیر نفتی و کاهش واردات غیر نفتی و مطرود کردن 7قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و 12 قطعنامه سازمان ملل متحد بود که برای همیشه به زباله دان های تاریخ تبدیل شدند  اما تاسف بار این  که رسانه ملی به جای تنویر افکار عمومی از گشایش های اقتصادی برجام که مورد تایید شخص مقام معظم رهبری و شورای عالی امنیت ملی میباشد به تکدر اذهان عمومی با مخدوش جلوه دادن مسئله برجام پرداخته است !

یکی ازضعف های اساسی دولت فعلی  عدم دفاع از توان ، عملکرد ودستاوردهای خودش است چرا که دولت از دسترسی کافی به رسانه ی ملی و شبکه های اطلاع رسانی مظلوم واقع شده است و نمیتواند با دفاع از عملکرد و توان خود وواقف سازی اقشار مختلف مردم از حجم خدمات انجام یافته ، همبستگی ومشارکت و همگرایی بین خود و جامعه ایجاد کند که نیاز مبرم هست قانون اداره  ونظارت بر صدا و سیما در مجلس پارلمان کشوری از نو  مورد بازنگری تعمقانه و کار مطالعاتی توسط منتخبین مردم قرار بگیرد تا فاکتورهایی که نیاز به درمان سیاسی و علمی دارند مورد مداوا  و اصلاح قرار گیرند

ضعف عملکرد های رسانه ملی تنها به این مسائل ختم نمی شود متاسفانه به دلیل وجودمشکلات زیر بنایی و زیر ساختی در حوزه رسانه ملی جامعه هدف بامعضلات فزونی دست وپنجه نرم میکند به عنوان مثال  در بحث آسیب های اجتماعی یکی از عمده مشکلات صدا و سیما عدم توازن و تعامل با سازمان های متولی(بهزیستی-بنیان های علمی ،فرهنگی) معضلات اجتماعی   میباشد  بهتر است در ادامه نگارشم به یکی از معضلات گریبانگیر جوامع انسانی یعنی مسئله طلاق که یکی از بزرگترین آسیب های اجتماعی جامعه میباشد  تلویحی داشته باشم

آمار طلاق در کشور ما به نسبت کشور های اروپایی رشد فزونی دارد به گونه ای که به ازای ازدواج  هر1000 نفرجمعیت در ایران 04/2درصد طلاق در مراجع صالح قضایی ما ثبت می شود این در حالیست که احصا گرفته شده از میزان طلاق در کشورهای اروپایی به ازای ازدواج هر 1000نفر جمعیت 2درصد میباشد و تاسف بار اینکه کشور ما این ریل رشدی04/0درصدی  در طلاق را در طول 15 سال ولی کشورهای اروپایی در طول 50سال در نوردیده اند حال عوامل متعددی مانند عدم مسئولیت پذیری جوانان در قبال ازدواج،واقع بین نبودن، شک وتردید در تصمیم گیری برای وصلت،ناتوان بودن در کنترل هیجانات خود ,عدم ارائه آموزش های مهارت عشق ورزی از طریق ارگان ها و نهاد های علمی ،آموزشی و فرهنگی  و...دست به دست هم میدهند و باعث میشود جوانان در انتخاب همسر آینده دچار خسران واضرار فراوانی شوند حال با بینشی تعمقانه ، نافذانه و اندیشه کارشناسی خواهیم دید که صدا و سیما  رساله بی بدیلی که قانون اساسی و حاکمیت برای ایفای نقش کلیدی در قبل اشاعه بسته های فرهنگی ،اجتماعی و آموزشی ترسیم کرده است توفیق آنچنانی نداشته است که رضایت مخاطبان و بینندگان رادیو و تلویزیون را به نحو مطلوب جذب کند به عنوان مثال  کدام فیلم و سریال های ما به جوانان ما مهارت عشق ورزی آموخته است؟ کدام فیلم و سریال های ما به جوانان مهارت چگونگی حفاظت از حریم عشق و کنترل آن را آموخته است؟کدام فیلم و سریال های ما توانایی کنترل هیجانات جوانان و آفت کشی عشق را آموخته است؟

پس حقیقت این است که در فقدان چنین محصولات آموزشی جوانان ما مفهوم عشق و خیانت را از شبکه های غیر اخلاقی وفاسد آن هم به شکل بسیار متعالی یاد میگیرند    

 

 

 

 

 

          

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار