کد خبر: ۲۴۹۴۲۲
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۶ 21 June 2016
امام حسن (ع) «ریحانة پیامبر» و نخستین میوة پیوند مبارک علی (ع) و فاطمه (س) بود که در سال دوم هجری به دنیا آمد و دوران خردسالی‌اش در محضر پیامبر (ص) سپری شد و از پیامبر (ص) نقل است که حسن (ع) شبیه‌ترین اشخاص خَلقاً و خُلقاً به من می‌باشد.: «اشبهت خَلقی و خُلقی» و پیامبر (ص) وی را «هدیه‌ای الهی» برای خود می‌دانست. آن حضرت مانند دیگر امامان معصوم علیهم‌السلام مظهر و مجلای جمال حق و برخوردار از والاترین مکارم و مناقب بود که ذیلاً به چند مورد اشاره می‌شود: 
1- سخاوت و گشاده‌دستی: امام حسن (ع) به «کریم اهل بیت» معروف می‌باشد، هر چند امامان معصوم علیهم‌السلام جملگی برخوردار از کرامت و رأفت می‌باشند و آنگونه که در «زیارت جامعه کبیره» نقل شده: «عادتکم‌الاحسان، سجیتکم الکرم» ولی این کرامت و سخاوت در امام حسن مجتبی علیه‌السلام نمود پررنگ‌تری دارد:
آن حضرت (ع) آنگونه که نقل شده است در طول عمر، دوبار تمام داشته‌های خودشان را انفاق کردند و سه بار نیز نصف دارایی خود را به محتاجان و مستمندان دادند. تأمّل در سیرة امام حسن (ع) نشان می‌دهد که امام (ع) مساعدت مادّی و مالی به بندگان خدا را نه اتلاف و تضییع و کم‌شدن از داشته‌ها، که گره‌گشایی از کار فروبسته انسانی به دست خود را توفیقی مغتنم شمردنی می‌دانستند و در سخنان گهربارشان نقل است که می‌فرمایند:
اذا ما اتانی سائل قلتُ مرحبا  *                 بمن فضله فرض علیّ معجل
و من فضله فرض علی کل حال *             و افضل ایام الفتی حین یُسئل
هنگامی که سائلی پیش می‌آید می‌ گویم خوش‌آمدی ای کسی که گرامی داشتن وی بر من لازم است در هر حال و فرصتی است عاجل، و بهترین روزهای جوانمرد روزی است که از او خواسته‌ای درخواست می‌شود [و او امکان و فرصت برآورده ساختن فرصت را به دست می‌آورد] آن حضرت در تعریف «بخل» می‌فرماید: بخل آن است که آنچه داری شرف و آنچه می دهی تلف بدانی (حرّانی، تحف‌العقول)
2- عبادت عارفانه: توجّه به حالات امام حسن (ع) نشان می‌دهد که آن امام هُمام همواره خود را در محضر خداوند می‌دید و مخصوصاً نقل شده است که وقتی حضرت(ع) برای نماز حاضر می‌شد رنگش تغییر می‌کرد و بدنش می‌لرزید. یا نقل شده است آن حضرت (ع) موارد پرشماری با پای پیاده به مکّه مشرف شده بود.
3- بزرگواری و سماحت: از دیگر صفات متعالی امام حسن (ع) بزرگواری آن حضرت (ع) در مواجهة با رفتار نسنجیده و عاری از معرفت دیگران می‌باشد. نوعاً انسانهای اخلاقی و معنوی در مواجهة با درشتی‌ها رویّة اغماض و بلکه خوبی در مقابل بدی را در پیش می‌ گیرند و این نه از سر عجز و عدم توانایی که به خاطر نگاه از افق والا و توجّه به کرامت انسان می‌باشد. امام (ع) در مواردی مورد اهانت یا مورد جفا واقع می‌شد ولی به هیچ روی از درِ مقابله به مثل و عقده‌گشایی و کینه‌جویی وارد نمی‌شد. نقل است که روزی مردی شامی در مدینه امام (ع) را با نارواترین الفاظ مورد خطاب قرار داد و امام (ع) پس از پایان سخنان توام با اهانت او فرمود: در این شهر مسافری، اگر کاری داشتی و کمکی از دستم برمی‌آید بگو! آن مرد شامی با شرمساری گفت: خداوند بهتر می‌داند رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد تو و پدرت در پیش من منفورترین اشخاص بودید ولی حالا محبوب‌ترین اشخاص شدید. نکته بسیار مهّم اینکه مواجهة کریمانه امام (ع) نه از روی سیاست ورزی و تظاهر نظیر آنچه بعضاً از طرف اشخاص متظاهر مشاهده می‌شود و نه از روی عجز و ناتوانی که برخاسته از سماحت و بلند همّتی ذاتی و وجودی حضرت می‌باشد که در مقابل بدی دیگران از خود خوبی نشان می‌دهد. همانگونه که در ارتباط با «خالق» به عبادت عاشقانه و از نوع «احرار» اهتمام داشت در ارتباط با خلق نیز بزرگواری و چشم پوشی از خطای دیگران رویّة حضرت (ع) بود.
4- تواضع و فروتنی: از دیگر فضیلت‌های اخلاقی امام حسن (ع) فروتنی در مواجهة با دیگر انسانها می باشد. نوعاً وقتی انسان از یک «غنای ذاتی و درونی» برخوردار باشد فروتنی نیز با آن همراه خواهد بود و اگر به خلاء و تهی بودن درونی مبتلا باشد داشته‌های اعتباری و حتّی موهوم و پندارین برای او در حکم ارزش و اعتبار خواهد بود و چنین کسی به رذیلت «تکبر» گرفتار خواهد گردید که از بدترین صفات مذموم و نکوهیده می‌باشد و فرجامی جزء تباه شدن آخرت و فرو افتادن از نظر خداوند نخواهد داشت که قرآن می‌فرماید: «بئس مثوی المتکبرین» ،(زمر،72) و «ان الله لایحب المستکبرین»، (نحل، 23) امام حسن (ع) به تمام و کمال متواضع بودند در مواجهة با دوستان و همه انسانها به اعتبار «انسان» و «بنده خدا» بودن برایشان حرمت و ارزش قایل بودند. نقل شده است که امام (ع) از راهی می‌گذشت و جمعی بر زمین نشسته و مشغول غذا خوردن بودند و با دیدن امام (ع) از ایشان می‌خواهند که او هم از غذای آنان میل کند، امام وارد جمعشان می‌شود و با آنها در غذا خوردن همراه می‌شود و صمیمانه درخواست آنان را اجابت می‌کند. گسترة مهرورزی امام (ع) از انسانها فراتر می‌رود و شامل حیوانات نیز می‌شود نقل شده است که امام مشغول غذا خوردن بودند، لقمه‌ای خود می‌خوردند و لقمه ای به سگی که در کنارشان بود می‌دانند و فرمودند: خجالت می‌کشم که خودم غذا بخورم و به موجودی که گرسنه است ندهم.
5- خدامحوری: از دیگر ویژگیهای امام (ع) خدامحوری در تمام شئون و ساحت‌های زندگی بود، حدیث مهمی از حضرت (ع) نقل شده است که : «من طلب رضا الله بسخط‌الناس کفاء الله امور الناس و من طلب رضا الناس بسخط الله وکله الله الی الناس» (میزان الحکمة، ج 4، ص 153) خدا محوری در زندگی حضرت (ع) موجب می‌شود که وقتی مصلحت دین و مسلمین را در متارکه جنگ و سازش ظاهری [که عین‌سوزش بود] با شخصی مثل معاویه می‌بیند به این امر اقدام می‌کند و انواع و اقسام انتقادها و کنایه‌ها را حتّی از یاران نزدیکش می‌شنود به گونه‌ای که به دور از انصاف به حضرت «مذّل المؤمنین» می‌گویند ولی امام (ع) همة این آزارها را به جان پذیرا می‌شود.
6- زهدورزی: از دیگر فضیلت‌‌های اخلاقی امام (ع) زهد و بی‌رغبتی به دنیا و تعینات دنیوی می‌باشد که سخاوت طبعی که اشاره شد عمدتاً از این زهد ناشی می‌شود. امام (ع) فرزند علی (ع) بود که دنیا را سه طلاقه کرده بود و مادرش فاطمه (س) بود که در عین برخوردار بودن از درآمد سرشار فدک، هیچ نداشت و در نهایت وارستگی زندگی می کرد. آن حضرت (ع) نیز چنین روشی اتخاذ کرده بود و نسبت به دنیا بی‌علاقه بود. امام صادق (ع) در وصف امام حسن(ع) می‌ فرماید که: آن حضرت (ع) از همه مردم زاهدتر بود. امام حسن (ع) در توصیه‌ای به جندب بن‌جناده می‌فرماید: «دنیا را مانند مردار بدان و به قدر ضرورت از آن استفاده کن».
7- تحمل مخالف: همانگونه که اشاره شد حضرت (ع) در مواجهة با برخوردهای عاری از ادب و اخلاق همواره رفتار توأم با متانت و احسان از خود نشان می‌دادند، از جلوه‌های این رفتار، تحمل همسری بی‌عاطفه و عاری از مهر و وفا بود که به خاطر دنیا حاضر به دادن زهر به امام (ع) شد. نوعاً امامان (ع) در عین حال که موارد متعددی از طرف همسر خود مورد ایذاء و اذیت واقع می‌شدند ولی در هیچ منبعی نقل نشده است که با همسر برخورد خشونت‌آمیزی داشته باشند یا همسرشان را طلاق داده باشند که علتش به قبح طلاق و متارکه که «مبغوض‌ترین حلال» نزد خدا می‌باشد و ارزش «تحمل مخالف» برمی‌گردد.
8- شجاعت: امام حسن (ع) مانند پدربزرگوارشان علی (ع) از شجاعت منحصربه فرد و بی‌نظیری برخوردار بود و در جنگ‌هایی که در رکاب علی (ع) شرکت داشت این را به ظهور رسانده بود. آن حضرت (ع) در هر سه جنگ جمل، صفین و نهروان شرکت داشت و در جنگ صفین که امام علی (ع) رشادت و جان‌فشانی او را دید فرمود:«املکوعنّی هذا الغلام ....»، (نهج‌البلاغه، خ 207) یا در جنگ جمل محمد حنفیه برای مأموریتی به میدان جنگ رفت و نتوانست آنگونه که باید کار را به انجام برساند و امام حسن (ع) رفت و عملکرد موفقیت‌آمیزی داشت، علی (ع) وقتی ناراحتی محمد حنفیه را مشاهده کرد فرمود:او از طرف مادر فرزند فاطمه است (نقل به مضمون)
9- قرآن زیستی و توصیه به عمل به قرآن
از دیگر ویژگیهای ارزشمند امام حسن (ع) انس دائم با قرآن و تخلّق به این کتاب آسمانی بود. انسان کامل به واقع، صورت مجسم و مجسّد قرآن می‌باشد و امام حسن نیز از این اصل مستثنی نبود و اهتمام وافری به قرآن مجید داشت و در حدیث دلنشینی می‌فرماید: «تنها چیزی که در این دنیای فانی باقی می‌ماند قرآن است» ولی آنچه مهم است و بیشتر نظر حضرت (ع) بر آن معطوف می‌باشد عمل به قرآن است که حضرت (ع) در حدیث دیگری می‌فرماید: «قرآن را پیشوا و امام خود قرار دهید تا به راه راست و مستقیم هدایت شوید. همانا محق‌ترین مردم به قرآن کسانی هستند که بدان عمل می‌کنند اگرچه آن را حفظ نکرده باشند و دورترین افراد از قرآن کسانی هستند که به دستورات قرآن عمل نکنند اگرچه قاری و خواننده قرآن باشند». (ارشاد القلوب،ص 1)
10- مظلومیت: امام حسن (ع) مانند پدربزرگوار و برادر گرامیش مظلومیت متأثر کننده‌ای داشتند و حتّی در مواردی مظلومیت امام (ع) از دیگر امامان بیشتر می باشد. داشتن دشمنی مانند معاویه که از هر وسیله برای رسیدن به هدف استفاده می‌کند و به هیچ اصل اخلاقی پایبند نیست یا اینکه امام در مجلسی حضور داشته باشد و در آن، پدرش علی (ع) که افتخار عالم هستی می‌باشد مورد لعن و سبّ واقع شود یا اینکه در جمعی حضور داشته باشد و با مشاهدة اشخاصی خاطرات جانگداز دوران کودکی برایش تداعی شود و اینکه حتّی در میان دوستانش نیز کسی اهلیت و معرفت همدلی با حضرت (ع) را نداشته باشد و فریفته پول و دنیا شوند و بی‌وفایی کنند و تنهایش بگذارند واقعاً متتهای مظلومیت یک انسان می‌باشد و بالاتر از همه اینها همسری بی‌وفا که اخلاق و وفاداری به پول و دنیا فروختن از پدر برایش به ارث رسیده و از دادن زهر به امام (ع) نیز خودداری نمی‌کند. 
کامم که خود ز گردش ایام تلخ بود      *             شد تلخ‌تر ز همسر نامهربان من
11- صلح و متارکه: در بندهای پیشین (بند5) اشاره شد که امام (ع) با بصیرت و حُسن تدبیر ارزشمندترین نرمش قهرمانانه را از خودشان دارد و با تحمل قضاوتهای سطحی و ناصواب بقای دین را با سازش و متارکه جنگ تحصیل نمود و در تصمیمی به غایت سنجیده با معاویه صلح کرد هر چند که در ادامه معاویه به هیچکدام از بندهای مصالحه متعهد نشد ولی امام این درس بزرگ را به پیروانش داد که آنچه اصل و مهم است نه ارائۀ چهره ای غالب از خود به هر قیمت که اتخاذ تصمیمی معقول و سنجیده برای بقای دین و حفظ جان انسانها مهم و ارزشمند است. 
صلحی از جنگ فزونتر ظفرش      *               حفظ اسلام و دیانت ثمرش
فتنه چون شعله شود تا سرکش         *          آب حملش بنشانــد آتش
کرد آن لجه حلم از یک جوش         *               آتش فتنه دشمن خـاموش
صلـح او داد بـه اسلام قـوام          *                کــرد تحکیم بنـای اسلام
فرصتی بود که دین پا گیـرد      *                      در دل شیفتگان جــا گیرد
                                                                                            استاد عابد 
                                                                                          الحمدلله رب العالمین 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار