با شنیدن عبارت عملیات روانی و یا جنگ روانی معانی مختلفی به ذهن انسان خطور میکند. عمليات رواني در مقطع کنونی به نظر میرسد خود مفهوم کاملی از نبرد بین دو طرف پیدا کرده و در عین حالی که میتواند جنگی کامل و بدون دخالت ساز و برگ و ابزار و یراق جنگی باشدمیتواند بعنوان مقدمه جنگی بزرگ منجر به نابودی طرف مقابل باشد.
صلاح نصر از نويسندگان مصري در تعريف عمليات رواني ميگويد: عمليات رواني همان جنگ كلمه و عقيده است، خواه به صورت مخفي، آشكار، شفاهي و يا كتبي باشد. اساساً سلاحي است كه به انسان و عقل او توجه دارد و هرگاه امكان برقراري ارتباط عاطفي با مخاطب را داشته باشد ميتواند به اعماق او نفوذ كند.
ارتش آمريكا در مارس 1955 م در آييننامه رزمي خود، تعريف تقريباً كاملي از عمليات رواني ارائه كرده است: «عمليات رواني استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تأثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بيطرف و يا گروههاي دوست است به نحوي كه پشتيباني، براي برآوردن مقاصد و اهداف، ميباشد».
ويليام داواتي عمليات رواني را مجموعه اقداماتي ميداندكه كشوري بمنظور اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و مردم خارجي باابزارهايي غير از ابزار نظامي، سياسي و اقتصادي انجام ميدهد. طرفداران اين نگرش،اغلب بر اين باورندكه تبليغات جزء اصلي واساسي عمليات رواني است نه همه آن
نگرش ديگري وجود دارد كه معتقد است عمليات رواني، شامل طيف وسيعي از فعاليتها نظير ترور و خشونت سمبليك به منظور ارعاب يا ترغيب مخالفان براي تطبيق رفتار خود است. معتقدان به اين نگرش، فعاليتهاي پنهان نظير جاسوسي، براندازي، آدمكشي و ديگر روشهاي تروريسم و سانسور (زماني كه براي قالببندي افكار و رفتار گروههاي خاص طراحي شده باشد) را در قلمروي عمليات رواني قرار ميدهند.
پل لاينبرگ (در سال 1954) در خصوص عمليات رواني مينويسد: جنگ رواني، استفاده از تبليغات ضد دشمن، همراه با اقدامات عملي است كه ماهيت نظامي، اقتصادي يا سياسي دارد.
تعریف دیگری در این زمینه میگوید :«عمليات رواني مجموعه اقدامات تبليغي ـ رواني است كه كشور يا گروهي براي اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب به پشتيباني زمينهها و ابزارهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي انجام ميدهد».
استراتژی و دکترین عملیات روانی آمریکا :
ديويد آيزنهاور (David Eisenhower) فرمانده متفقين در جنگ جهاني دوّم و رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنراني معروف خود براي انتخابات رياست جمهوري آمريكا در هشتم اكتبر 1952، گفته است: «عمليات رواني يعني نبرد و نزاعي براي دستيابي به افكار مردم و اراده آنها»
در دو دهه پس از جنگ جهاني دوم، دكترينهاي عمليات رواني(در مورد ماهيت، كاربرد و نقش آن در روابط بينالمللي مدرن) در آمريكا و اروپا، به سوي اجماع نظر حركت كردند. بدين ترتيب، صاحبنظران پذيرفتند كه مفهوم اساسي عمليات روانيعبارت از دستكاري عقايد از طريق به كارگيري يك يا چند رسانه ارتباطي و به بيان ديگر، ناتوان كردن دشمن براي عمل و عكسالعمل است .
عملياتهاي رواني استراتژيك، فعاليتهاي رسانهاي بينالمللي هستند كه به دست سازمانهاي دولتي آمريكا با هدف تأثيرگذاري بر نگرشها، برداشتها و رفتار مخاطبان انجام ميگيرند. بنا به تعاريف پيش گفته، عمليات رواني، به عنوان يكي از ابزارهاي ملي قدرت كه ميتواند براي دستيابي به مقاصد مورد نظر مورد استفاده قرار گيرد، نقش مهميخواهد داشت.همچنین عمليات رواني استراتژيك شامل برنامهها و اقدمات و اطلاعات و اخبار است كه در گستره منطقهاي يا جهاني از سوي سازمانهاي دولتي به منظور تأثيرگذاري بر نحوه نگرش و رفتار ديگران صورت ميپذيرد.
اهداف عمليات رواني عبارت است از:
ـ از بين بردن اميد مخاطبان و يا جناح مقابل
ـ ايجاد بياعتمادي نسبت به رهبران جناح مقابل
ـ ايجاد شكاف در بين جامعه مخاطب
عملیات
روانی
در
واقع نبرد عليه عقل دشمن است نه نبرد براي در بند كشيدن ساختار فيزيكي او.
نيازمنديهاي اطلاعاتي عمليات رواني:
نيازمنديهاي اطلاعاتي عمليات رواني، هم گسترده و هم متنوع است. سه نوع اطلاعات اصلي در اين خصوص، مورد نياز است.
نوع اول عبارت از اطلاعات زمينهاي، همراه با ريزترين جزئيات در مورد آمادگيها و آسيبپذيري مخاطب يا مخاطبان مورد نظر است. اين نوع اطلاعات، تحليل آماج خوانده ميشود.
نوع دوم، اطلاعاتي است كه در خروجي تبليغات مورد استفاده قرار ميگيرد. بنابراين، نوشتهها، مطالب مطبوعات و سخنراني رهبران دشمن، به عنوان موادي كه به طور سودمند، عليه هدف، قابل استفاده است جمعآوري ميشود.